مذاکرات ایران و آمریکا هر روز درگیر پیچیدگی بیشتری میشود. جمهوری اسلامی خواستار احیا برجام است اما آمریکاییها فعلا با توافق موقت به امتیازات مدنظر خود دست یافتهاند. از سوی دیگر کمرنگ شدن نام روسیه در ادبیات سیاست خارجی ایران طی چند ماه اخیر، نویدی برای گفتگوهای بیشتر با آمریکاست اما مشخص نیست این گفتوگوها در چه چارچوب و برای چه انجام خواهد شد؟
به جهت بررسی موضوع فوق گفتوگو کردیم با «نصرتالله تاجیک»، دیپلمات بازنشسته و سفیر پیشین ایران در اردن، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
قبل از ورود به سؤال شما در زمینه کیفیت مذاکره لازمه توضیحی بدهم. در مورد انجام هر نوعی از مذاکره در دور کنونی باید این نکته را در نظر بگیریم که تا زمانیکه دو طرف مطمئن نشوند که دغدغههایشان پاسخ داده میشود و به نتایج ملموس با دستاوردهای مطمئنی خواهند رسید و روند مذاکره را میتوانند موفقیتآمیز طی کنند، قطعاً وارد این دور از مذاکره نخواهند شد! چه مذکره مستقیم و چه غیرمستقیم.
مذاکره مستقیم این دور کمی سختتر خواهد بود. به عبارت دیگر این دور مذاکره برای مذاکره دیگر نداریم! از هیچیک از دو طرف! ایران مشکلات داخلی و مخصوصاً اقتصادی دارد و ضمنا حداقل این تابوشکنی باید در شرایطی رخ دهد که از نتیجه مثبت این دور از مذاکره باید مطمئن باشد. آمریکاییها نیز به مراتب بیشتر از ما در این زمینه دغدغهمند هستند که اگر وارد مذاکره مستقیم شوند چه نتیجهای عایدشان میشود. این انتخابات آمریکا در شرایط خاصی برگزار میشود. دو طرف در نظر سنجیها خیلی نزدیک بهم هستند. هر گونه کوچکترین اشتباه و یا اضافه برآورد دموکراتها برایشان گران تمام خواهد شد.
مانند اشتباهی که در سال ۲۰۱۶ کردند و منجر به پیروزی ترامپ شد این دور از انتخابات در سال ۲۰۲۴ هم برای آنها در ارتباط با موضوعات سیاست خارجی سه موضوع چین، اکراین و ایران مهم هستند. لذا اگر مذاکرات با ایران ناموفق باشد قطعاً روی رایآوری دموکراتها و انتخابات آمریکا تأثیر خواهد داشت. اگر مجوزی هم صادر شده باشد در زمینه عملی با هر واسطهای چه ژاپن باشد و یا عمان بدون اطمینان از نتیجه مذاکره، صورت عملی بخود نمیگیرد. طرفین باید انتهای این بازی را در یک فرصت محدود ببینند.
اصل صدور مجوز برای مذاکره مستقیم هنوز قطعی نیست و سخنگوی وزارت امورخارجه آن را به نوعی تکذیب کرده است. حداقل وقوع مذاکره مستقیم در طی چند هفته آینده را منتفی کرده است. البته پخش این خبر ممکن است یک بازی رسانهای هم باشد برای استمزاج موضع آمریکاییها و یا بدهکار کردن آمریکا در افکار عمومی. زیرا آمریکاییها اعلام کردهاند که هیچ برنامه مذاکراتی به جز همان مذاکرات بر سر تبادل زندانیها و آزادسازی پولهای بلوکه شده ایران در کرهجنوبی ندارند. صدور مجوز برای مذاکره بخشی از قضیه است که باید به فال نیک گرفته شود و زودتر هم باید صورت میگرفت، اما تمام قضیه نیست و به شرایط دو کشور در داخل و خارج دارد. البته وقوع مذاکره مستقیم از جمله بازیهای خوب ایران است که میتواند بر مسائل منطقهای و بینالمللی ما در سیاست خارجی و افزایش کارایی حکومت و دولت در سیاست داخلی تأثیر مثبت بگذارد. اصولاً کشوری که مقتدر است و نقش بینالمللی دارد نباید از مذاکره اجتناب کند. مذاکره غیرمستقیم نیز بارها مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. متأسفانه هم در ایران، تصمیمات با کمی تأخیر گرفته میشود و هم بعضی مذاکره را معادل با امتیازدهی محسوب میکنند! در حالیکه مذاکره برای امتیازگیری است و اگر نمیخواهیم برای کسب منافع ملی امتیازی به نفع مصالح عمومی بگیریم و مردم را امیدوار کنیم خوب طبعا نیازی به مذاکره مفید و مؤثر هم نداریم! و این خلاف عرف و منطق سیاسی و عقل کشور داری است. مردم سؤال میکنند چرا حکومت برای مسائل افغانستان و عراق با آمریکا مذاکره مستقیم میکند اما برای تأمین منافع ایران از اینکار سرباز میزند؟!
برجام به عنوان تنها راه یک تفاهم دراز مدت دچار مشکلاتی شده است. تغییرات میدانی برجام از طرف ما در پیشرفتهای فنآوری هستهای در کاهش تعهدات برجامی و آمریکایی در عدم ایفای به عهد و خارج شدن از برجام و انجام تحریمها آنقدر زیاد بوده است که زمینه احیا برجام کاهش یافته است. به دلیل حجم نیرو و زمانیکه این مذاکرات نیاز دارد، ممکن است دو طرف به سمت تفاهمهای موضوعی حرکت کنند.
البته احیای برجام در صورت وجود اراده دو طرف، سرعت بخشیدن به روند مذاکرات و اعمال انعطاف لازم در خواستهها هنوز منتفی نیست اما به تحرکات مخالفین برجام هم نمیتوان بیتوجه بود! یک فرمول و استراتژی لازم است تا برجام احیا شود. آمریکا از برجام خارج شده و عضو برجام نیست و لذا مذاکره مستقیم با آمریکا در قالب برجام متصور و عملی نیست. مگر آنکه ایران بپذیرد آمریکا عضو برجام شود و آمریکا هم بپذیرد کاهش تعهدات حق ایران بوده. این فرمول تهاتر افزایش دانش و دستاورد هستهای در قبال بازگشت آمریکا به برجام در صورت اراده دو طرف کار میکند و کسی هم ضرر نمیکند. به هر صورت ایران در همین شرایط فنی و تکنیکی قرار دارد و کسی نمیتوان آن را از ایران بگیرد. زیرا ایران دارای دانش است. در مورد تفاهم موقت هم دوطرف به این نقطه رسیدند که فقط بر سر پولهای بلوکه شده و زندانیها گفتوگو کنند. لذا ممکن است دو طرف چه بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم به سمت تفاهمهای مالی و امنیتی حرکت کنند. یعنی تحریمها علیه ایران از سوی آمریکا کم شود و در مقابل ایران هم برای نیروهای آمریکایی در منطقه و مخصوصاً سوریه اذیت و آزاری ایجاد نکند و سطح فعالیتهای هستهایاش را در همین حد نگه دارد. مذاکره مستقیم و یا حتی تداوم مذاکره غیرمستقیم اعم از موقت و یا موضوعی مفهومش این نیست که ایران شرایطی را بپذیرد که توانمدیهایش اعم از موشکی و پهپادی آسیب ببیند.
اروپا روندی را آغاز کرد که به خود حذفی انجامید. الان به گونهای شده که اروپا با مواضع چند وقت اخیر خود، شرایط مثبتی که بین ما و اروپا در زمان ترامپ بود و استراتژی ما نگهداری اروپا در اردوگاه خودمان بود؛ به سمتی رفتهاند که بیعملی اروپا را شاهد بودیم. این موضوع مورد انتقاد هم قرار میگرفت که اروپا میتوانست خیلی کارها بعد از برجام انجام دهد اما با گره زدن خود به آمریکا کار خاصی نکرد. سلسله تحولات بعدی به خصوص در مسائل ما و آژانس، اروپا باید تلاش میکرد که آژانس در چارچوب فنی کار خود را انجام دهد و اگر اروپاییها دغدغه سیاسی دارند، در مذاکره با ایران مسائل خود را مطرح کنند. آژانس یک بحث فنی و در سطح کارشناسان است، ایران هم تلاش کرده دغدغههای آژانس را برطرف کند. اروپاییها تا حد زیادی دچار اشتباهات تاکیتکی و استراتژیکی شدند. در بخش استباه تاکتیکی خود را با اژانس گره زدند و در بخش استراتژیکی خود را با مسائل داخلی ایران! البته بهترین حالت برای ما این بود که تلاش کنیم اروپا از دست نرود اما در بوجود آمدن این شرایط، ما چندان مقصر نیستیم. اروپا ظرفیت تخریبی و سازنده دارد و بهترین حالت برای ما ادامه همان استراتژی قبلی نگهداری اروپا در اردوگاه خودمان و همکاری با آژانس است.
بعد از سلسله تحولات اخیر میان ایران و روسیه، به خصوص مسأله کندی روسها در تحویل سوخو ۳۵ به ایران، روابط دچار نوسان شده است. البته کارشناسان نظامی باید این نظر را تأیید کنند. از منظر سیاسی بعضی محافل داخلی اینگونه تحلیل کردند که گویا روسها برآورد درستی از هزینه ایران که در کنار روسیه قرار گرفته است را ندارند! لذا بعد از این برخوردها بود که به نظر میرسد دولت به سمت پیگیری سیاست موازنه مثبت و یا توازن بخشی به سیاست خارجی خود رفت و جمهوری اسلامی تلاش کرد به دنبال ایجاد توازن بین شرق و غرب باشد. البته گفته میشود یکی از دلایلی که آمریکاییها برای تفاهم موقت پا پیش گذاشتند برای این بود که از فاصله میان ایران و روسیه اطلاع دقیقتری داشتند و به دنبال جذب ایران بودند. به یاد داشته باشیم یکی از دلایل گرایش ایران به روسیه نقش تخریبی غرب علیه ایران بود، ولی آمریکا تلاش دارد ایران را به طور کامل از دست ندهد و ایران نیز توازن بخشی را در نظر گرفته است. این به مفهوم کم کردن کمی و کیفی رابطه با روسیه نیست بلکه ایجاد توازن است. روسیه کشوری بزرگ در شما ایران با تأثیرگذاری منطقهای و بینالمللی است اما پیگیری توازن در سیاست خارجی برکات بیشتری برای ایران دارد تا هم مشکلات خود را سریعتر حل کند و هم ریلگذاری توسعه کشور را در همه ابعاد توسعه متوازن، بومی و درونزا متحقق کند. انشاالله!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟