انتخابات پیشرو میدان کنشگری نیروهایی است که زوایای متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند. مردمی که هنوز مواجهه مطلوبی با انتخابات ندارند، فعالان سیاسی اصلاحطلبی که پشت سر جامعه حرکت میکنند و برنامه مشخصی برای آینده کشور ندارند و برخی اصولگرایانی که به دنبال رقابت بین خودشان در سایه مشارکت پایین مردم هستند؛ چراکه آنها در اکثر مواقع پیروز میدانهایی بودند که مردم حضور نداشتند.
اما چه باید کرد؟ سیاستورزی امری واقعی است نه ایدئالی، البته این بهمعنای کنارگذاشتن و عدول از آرمانها و ارزشها نیست. ولی ظاهرا کسی گوش شنوایی برای شنیدن حرفهای واقعگرایانه ندارد!
تاکنون انتخابات در ایران در زیر سایه نظارت استصوابی برگزار شده است؛ بنابراین همیشه نقدهای زیادی درباره برگزاری انتخاباتها وجود داشته است. اما در روند همین انتخاباتهایی که برگزار میشد، حتما مردم متوجه تفاوت حضور هرکدام از این جناحها و نیروهای سیاسی شدهاند؛ بهخصوص اثری که مستقیم بر معیشت و سفرهشان داشته است.
مثالی دیگر، انتخابات مجلس هفتم که شورای نگهبان نمایندگان اصلاحطلب را رد صلاحیت کرد و مردم هم که خسته از دعواهای سیاسی بودند، در انتخابات شرکت نکردند.
مثالی دیگر اینکه سال ۸۶ اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس هشتم با لیست یاران خاتمی به میدان آمدند ولی باز مردم نیامدند. مجلس نهم که در زیر سایه حوادث بعد از انتخابات ۸۸ برگزار شد و اصلاحطلبان حضور نداشتند. اما مردم در سالهای ۹۲ و ۹۶ اصلاحطلبان را همراهی کردند و دولت روحانی بر سر کار آمد. سیاست خارجی فعال شد، تحریمها رفع شد و اتفاقات خوبی در اقتصاد افتاد. دولت روحانی گل و بلبل نبود، نه اما به چشم خودمان دیدیم که دولت فعلی نبود.
اما از سال ۹۸ به بعد و حوادث تلخی که در کشور اتفاق افتاد، باز فاز قهر با صندوقهای رأی اوج گرفته، هم از سوی مردم و هم از سوی بخشهایی از اصلاحطلبان؛ اما تا به امروز فایدهاش چه بوده است؟ بازهم مثال دیگر؛ مجلس دهم، اگر کارایی نداشت، حداقل مانند این مجلس به دنبال طرح صیانت، تغییر سن بازنشستگی و دهها طرح پرچالش دیگر نبود.
هزینه و فایده، سود و زیان، همه ما با این مفاهیم سر و کار داریم. سود تحریم انتخابات برای ما مردم چه بود؟ اگر برخی فکر میکنند که با تحریم میتوانند کاری کنند که انحصارطلبی و خالصسازیهای جریانهای سیاسی یکباره پایان یابد، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. اینجاست که گروههای تحولخواه و اصلاحطلب نباید تاریخ را تکرار کنند و زمینه برگزاری یک انتخابات ضعیف را فراهم کنند. اتفاقا باید از ظرفیتهای موجودی که وجود دارد با تمام قدرت استفاده کنند تا مجلس یازدهم و دولت سیزدهم تکرار نشود.
باز یک نگرانی از سوی برخی دوستان مطرح میشود، به فرض که در انتخابات پیروز هم شویم، آیا با این جایگاهی که برای مجلس تعریف شده، میتوان کاری کرد؟ بله، بستگی دارد چه کسانی را روانه بهارستان کنید. درست است که آمار ردصلاحیتها بالاست اما باز در همین تأییدشدهها هم افراد باتجربه و دلسوز و آشنا به امور وجود خواهند داشت که میتوان با آنها ارتباط تشکیلاتی برقرار و از آنها حمایت کرد. اگر نمایندگانی شجاع از سوی مردم رأی بیاورند، بهطور حتم میتوانند اتفاقات خوبی را رقم بزنند.
وقتی مردم میبینند که هیچ گروه اصلاحگری در جامعه راهحلی برای رفع مشکلات ندارند، چرا نباید منفعل باشند؟ اشتباه گروههای سیاسی در ایران این است که بهجای پیشروبودن و ایفای نقش فعالانه، پشت سر جامعه حرکت میکنند، گویی انگار وظیفه اصلی خود را فراموش کردهاند. مردم وقتی جنسی برای فروش نباشد، چرا باید تبوتاب خرید داشته باشند؟
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟