اما مسئلهای که در این بین وجود دارد این است که مّهر درگیری برای هر دو طرف شده و از یک سو برای مردان تبعات قانونی و حقوقی دارد و از سوی دیگر تعین این مَهر برای زن بهعنوان تضمین زندگیاش دیده میشود و این موضوع اهرم فشار برای زنانی شده که به دنبال طلاقاند و اهرم فشار برای مردانی که توان پرداخت آن را ندارند.
روزنامه اینترنتی «فراز» در ارتباط با ابعاد حقوقی و شرعی این موضوع با «محمدحسین ساکت»، پژوهشگر در رشته حقوق و اسلامشناسی گفتوگو کرده است.
محمدحسین ساکت میگوید: «در اول نه مِهردرست است و نه مَهریه، اصطلاح و کلمه درست «مَهر» است. از لحاظ حقوقی کلمهی درست مَهر گفته میشود و این کلمه در فارسی، «کابین» معنا میشود. آنچه در قرآن آمده که بار معنایی سنگینی دارد؛ کلمهی صَداق از کلمه صدق به معنای راستآزمایی مرد در تعیین مبلغ مَهر برای زن است»
او با بیان اینکه در حال حاضر مَهر شمشیر دو لبه شده است، ادامه میدهد: «از یک سو زن برای تضمین آینده و از سوی دیگر بهعنوان چیزی در رسوم، آیین و سنت آمده است. مَهر و نهله «پاداشی که مرد بهعنوان پاداش نکوکاری و پاداش خانهداری به زن خواهد داد» فقط در قرآن آمده و کلمهی اجور نیز آمده است؛ به معنی کارکرد زن در طول زندگی بهخاطر خدماتی که انجام داده و تمکین، میتواند مطالبهی مزد کند. اینها استقلال زن را نشان میدهد»
این حقوقدان میگوید: «درعین حال با توجه به رویدادهایی که امروزه رخ میدهد، زنانی وجود دارند که قصد ازدواج اولیه آنها بهخصوص در مقام ازدواج دوم، سو استفاده مالی است و بعد از مدت کوتاهی زندگی، ناسازگاری را باب کرده و بعد نیز مطالبهی مَهرمیکنند»
محمدحسین ساکت با اشاره به اینکه درصد این وقایع از نظر علمی مشخص نیست، ادامه میدهد: «اما هر چه که باشد در قالب باید حق مالی زن رعایت شود. اما از طرفی وقتی عاطفه، نیک منشی و سازگاری را با مسائل مادی گره بزنیم و عاطفه را فدای مسائل مادی کنیم، فجایع زیادی به همراه خواهد داشت و ناگواریهای زیادی که قابل پیشبینی است پیش میآید. به همین دلیل باید ساز و کار فرهنگی و حقوقی خاصی را برایش در نظر گرفت»
او در ادامه میگوید: «از یک سو نباید بهانهای برای سودجویان افرادی شود که به بهانه مَهر مخصوصا مَهرهای کلان ازدواج میکنند و از یک سو نباید بهانهای برای کسانی که از روی هوس، بدون تفکر و برنامهریزی زندگی با یک زنی ازدواج میکنند، باشد»
این حقوقدان ادامه میدهد: «اصولا طلاق دست مرد است، این بهانه هم دست او میآید که برای طلاق زن مقصر است؛ تا از زیر بار پرداخت مَهر و یا امتیازاتی که به زن باید دهد شانه خالی کند. حالا برای مثال وقتی درآمد من ماهی ۱۰ میلیون تومان باشد و ۵۰۰ سکه مَهر میکنم مشخص است که از اول خرید و این ازدواج با نیرنگ و فریب است»
این پژوهشگر حقوق میگوید: «بعضی از حقوقدانها اعلام کردهاند که اگر از اول این موضوع احراز شود، این عقد باطل است و مبنای آن درست نیست. وقتی خارج از توان و دارایی مردی، زن را مّهر میکند این از اول به شکل یک فریب است. درست است که بیشتر از یک حدی از مّهر را دادگاه به زن نمیدهد، اما این دین وجود دارد و در حد متوسطی که ندارد و یا کم دارد باید پرداخت شود»
او با اشاره به اینکه اگر دادگاه بخشی از مَهر را تعیین میکند این به معنای این نیست که مرد بدهکار نیست، ادامه میدهد: «مگر اینکه در قانون تعریف شود که برای طلاق مقصر زن است. حرف این است که وقتی به کارمندی با حقوق برای مثال ۸ میلیون تومان هستید و به اندازه تاریخ تولد زن مَهر میکنید این از همان اول فریب است. وقتی برای مثال وقتی همین امروز عقد کردید، پنج دقیقه بعد از عقد این مَهر بر عهدهی مرد است. اگز زیر یک سقف و رابطه زناشویی داشته باشد تمام آن و در غیر این صورت نصف این مَهر باید به زن داده شود»
محمدحسین ساکت میگوید: «آن مرد چگونه متعهد میشود که همان لحظه مَهر تعیین شده را پرداخت کند وقتی هیچ پولی ندارد؟ یکی از راههای این موضوع این است که این موضوع از اول محکم شود که این عقد اصلا درست نیست. حداقل باید یک مقدار سکه در حد توان تعریف شود که اگر فردا روزی زن مَهر خود که حق او است را خواست؛ مرد بتواند از عهدهی آن بر بیاید. شناختها، فرهنگها، مسائل دینی و آیینی نیز خیلی مهم است»
این حقوقدان در پایان با بیان اینکه نگاه کنید که درباره این مسئله و آسیب، چند کتاب، فیلمنامه و سریال خوب وجود دارد؟، ادامه میدهد: «مسائل فرهنگی در این موضوع خیلی موثر است. باید روانشناسان، جامعهشناسان و متفکران فرهنگی برای این موضوع سمینار تشکیل داده و آن را حل کنند. حتی یک همایش بنیادین و اساسی نیز در این باره شکل نگرفته و تمام اینها یک ضعف فرهنگی است. قانون آخرین راه حل است نه اولین راه حل، باید راهحلهای دیگر باشد و با قانون درست و منطقی این موضوع حل شود»
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟