جهت بررسی بیشتر این موضوع ،گفتگویی انجام داده با هادی یزدانی، پزشک و فعال صنفی که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
اطلاعات شما از پرونده خودکشی خانم دکتر آل سعیدی از کدام منابع است؟
اطلاعات من از این پرونده مبتنی بر اطلاعاتی است که در دو روز اخیر در شبکههای اجتماعی منتشر شده است. این اطلاعات به صورت پراکنده از سوی بیماران، دانشجویان و همکاران خانم دکتر منتشر شده است. مورد خانم دکتر آل سعیدی برخلاف مورد خانم دکتر بخشی است که یک مورد استثنایی ناشی از ظلم و تحقیر سیستماتیک ایشان را به سمت خودکشی برد.
خانم دکتر آل سعیدی در چه شرایطی دست به خودکشی زد و خودکشی ایشان چه تفاوتی با مورد خانم بخشی دارد؟
مورد خانم دکتر آل سعیدی از منظر دیگری نسبت به خانم بخشی قابل بررسی است. ایشان در بالاترین درجهی تحصیلات علمی و فوق تخصص، بوده و سمتی در معاونت امور بینالملل بیمارستان امیرعلم داشته است و اگر این فرد را از بیرون نگاه کنیم، نماد یک فرد کامل و موفق است. ایشان متاهل بوده و دارای یک فرزند هشت ساله است. به واقع چه اتفاقی میافتد که ایشان خودکشی منجر به مرگ انجام میدهد؟ دکتر تیمورزاده از فعالین صنفی که آشنایی با خانم دکتر داشته و در این باره در اینستاگرامشان هم نوشتهاند دیروز به من گفت ایشان بسیار فرد فعالی بودند اما طی چند مرحله در پیامهایی که با دکتر تیمورزاده رد و بدل میکرده به ایشان میگوید آیا راهی برای مهاجرت هست که دیگر نیازی به تحصیل مجدد نداشته باشم؟ در ماجرا مرگ دکتر بخشی، خانم دکتر آل سعیدی به دکتر تیمورزاده پیام میدهد که باید یک کار جمعی انجام دهیم. یعنی تا چند وقت پیش هم ایشان امیدش به تغییر را از دست نداده بوده. دکتر تیمورزاده میگفت ایشان به ظاهر شرایطی عادی داشت و کسی باور نمیکرد به خودکشی فکر کند. من تمام این مسائل را گفتم تا به این نکته برسم که خودکشی هیچ قانون و صورت و ظاهری ندارد. اصلاً اینطور نیست که بگویید به چهره و رفتار یک فرد میآید که خودکشی کند. مورد خانم دکتر آل سعیدی نشانگر این است یک فرد که از منظر بیرونی در اوج موفقیت است و زندگی شخصی خوبی هم دارد، اما خودکشی میکند. خیلی از دانشجویان هم از ایشان تعریف میکنند که شخصیت فروتن و علمی داشت. در نتیجه حتی چنین فردی هم در موقعیت ناامیدی اجتماعی، دست به خودکشی میزند. آینده حتی برای چنین آدمی هم نکتهی مثبتی ندارد و رو به افول است، او این را در صحبت با دکتر تیمورزاده نیز گفته بود. از مجموع اطلاعاتی که از منابع مختلف به جز خانواده ایشان جمعآوری کردیم به نظر میرسد که علت خودکشی ناامیدی مطلق نسبت به هرگونه تغییر و بهبود در آینده است.
چند درصد از پزشکان درگیر این نوع از ناامیدی اجتماعی رو به خودکشی هستند؟
من میخواهم مسأله را فراتر از پزشکان ببینم، باید ببینیم چند درصد مردم چنین ناامیدی دارند. وقتی شما هیچ امیدی به تغییر نداشته باشید، هرکدام از آدمها در هر شرایط یک نوع تصمیم میگیرند. در مورد پزشکان، چندین اتفاق با هم افتاده است؛ یاس فلسفی و ناامیدی اجتماعی که بسیاری از مردم نسبت به آیندهی کشور دارند، در کنار مشکلات صنفی و مشکلات مالی در جوان پزشکان موجب خودکشی است. در مورد خانم دکتربخشی، ظلم سیستماتیک هم اضافه شده بود. برخی از شغلها ذاتاً در سادهترین حالت خود هم سخت هستند. به علت اینکه پزشکی با جان افراد در ارتباط است و چالشهای قانونی بسیاری دارد، پزشکان نگرانیها و تنشهای زیادی دارند. ممکن است عدهای بگویند این شرایط برای همه وجود دارد، اما در ماجرای خودکشی پزشکان، فقط چالشهای جامعه مطرح نیست، بلکه چالشهای شغلی هم مطرح است. خیلی از ما در حال دیدن افت علم پزشکی در کشورمان هستیم و ایشان هم در جایگاه شغلیشان این مسأله را میدیده است. دیدن چنین مسائلی باعث ناامیدی بیشتر میشود.
خودکشی در پزشکان چه تفاوت ساختاری با دیگر اقشار دارد؟
پزشکان خودکشیهای معطوف به مرگ دارند و فرد به واسطهی علمی که دارد، کار را در لحظه تمام میکند. بنا بر شنیدهها برخی از رزیدنتهای خانم دکتر آل سعیدی گفتهاند که ایشان حتی روز قبل از خودکشی درباره این مسأله برای دانشجویان صحبت کرده است.
پرونده خانم دکتر بخشی به کجا رسید؟
خود من و یکسری از فعالان صنفی صبر کردیم تا گرد و خاک درگیریهای ایران و اسراییل فروکش کند. به سبک مدیریت تمام مسائلی که در کشور داریم، یک روش صبر و سکوت در سیستم بوروکراسی اداری کشور وجود دارد که خواهان صبر است تا بحران بعدی فرا برسد و بحران قبلی فراموش شود. ما مورد خانم دکتر بخشی هم ماجرا را فراموش نکردهایم. نزدیک یک ماه از مرگ ایشان گذشته اما هیچکس در سیستم اداری کشور پاسخگو نبوده و قبول مسئولیت نکرده است. افرادیکه با ترک فعل، مسبب بردن خانم بخشی به سمت خودکشی بودند، متأسفانه با همان روش قبلی و حتی شدیدتر به کار برگشتهاند. آنها دیدند که هیچکس از آنها پاسخ نمیخواهد.
منبع:انتخاب
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟