هشت سال پیش در همین روزها جنگ انتخاباتی بین دو کاندیدای حزب دموکرات و جمهوریخواه در ایالات متحده به اوج خود رسیده بود. در یک سو هیلاری کلینتون کارکشته در سیاست و اردوگاه پیچیده حزب دموکرات قرار داشت و در سوی دیگر، کاندیدایی نسبتا ناشناخته اما پرسروصدا که دنیای سیاست از او هیچ نشانی در خود نمییافت.
محفلهای عمومی و حتی شاید تخصصی در بیشتر نقاط دنیا که انتخابات ریاستجمهوری در امریکا را دنبال میکنند، روی اسب آبی هیلاری کلینتون شرط بسته بودند. هیچکس گمان نمیکرد و ظن نمیبرد که آن ناشناخته پرحاشیه سرخ موی در اتاق بیضی شکل کاخ سفید سردمدار شود. اما شد و شد آنچهها که شد. امروز دور گردون باز بر همان مدار چرخیدن گرفته است. یک سوی دعوا جو بایدن قرار دارد و در سوی دیگر باز همان بیتاب پرحاشیه، دونالد ترامپ، اسب میتازاند. اویی که میگوید اگر ببازد جنگ داخلی در امریکا راه خواهد افتاد یا دستکم آشوب کپیتل هیل تکرار خواهد شد.
جدا از اینکه چه کسی زمام امور را در چهار سال آینده در کاخ سفید به دست میگیرد، برای اهالی رسانه و مطبوعات همواره این مهم است که چراغی بر تاریکی این آشفته بازار بتابانند، زوایا و گوشههای تاریک آن را ببینند و بیش و کم چشماندازی بیابند که صندلی اتاق بیضی شکل را چه کسی به کام امیال و آرزوهای خود خواهد کشید. چنانکه هشت سال پیش نگارنده همین آوا در یکی از روزنامههای کشور پیروزی ترامپ را در ناباوری همگان پیشبینی کرده بود. همین نگارگر کمینه اصوات در قاب جملهها و کلمات، شش ماه پیش از انتخابات چهار سال گذشته نیز پیروزی بایدن را بر ترامپ در روزنامه دیگری از پیش سنجیده بود.
حالا یکبار دیگر به همان شش ماه پیش از دور دیگری از انتخابات رسیدهایم. دلمشغولیهای رسانهای بر آن میدارد تا بار دیگر آن کنیم که در دو دور قبل دست یازیده بودیم. پیشبینیها از آن جهت سودمند است که خود را برای دورانی که در پیش میآید مهیا سازیم، راهبردها را در نظر بگیریم، تاکتیکها را بازنگریم، سیاستها را اندیشه کنیم و...
اما جستوجوها و جست و خیزهای رسانهای چنین میگوید که در دور تازه انتخابات ریاستجمهوری در امریکا، نفت محوریترین مباحث و تعیینکننده زمامدار کاخ سفید خواهد بود، چراکه برای نفت سخن بر سر بودن یا نبودن است. در این تاثیرگذارترین بند تاریخ معاصر جهان، شاهزاده نفت کاملا غمگین است. شاهزادگان نفت میدانند که شوخی <پادشاهی از نیویورک> چارلی چاپلین روی صحنه نیست که تماشای آن را با دود سیگار و شکستن تخمه روی صندلیهای سالن نمایش سپری کنند. اینجا یا باید بمانند یا برای همیشه بروند.
جنگ حیات نفت با دنیای برساخته تجدیدپذیرهاست. انتخاب بین بودن یا نبودن است. جو بایدن و حزب دموکرات در سیاستهای اعلامی خود در شش ماه مانده به انتخابات سال ۲۰۲۰، گذار از نفت و برپا ساختن مزارع بیحد و شمار انرژیهای تجدیدپذیر را شعار اصلی و مکتوب خود اعلام کردند. جو بایدن در همان روزهای اول ریاستش بر کاخ سفید، قرارداد خط لوله کیستون که نفت آلبرتای کانادا را به امریکا انتقال میداد، لغو کرد. او در ادامه هر گونه حفاری نفت و گاز در سرزمینهای فدرال را منع کرد، در دستوری محرمانه، پالایشگاههای امریکا را از صادرات محصولات خود بازداشت و اخیرا ساخت کارخانههای الانجی در سواحل خلیج مکزیک را ممنوع ساخت.
بایدن در نخستین نشستش با اهالی کاپ یا همان نشست آب و هوایی سازمان ملل متحد در کاپ۲۶ گلاسکو در سال ۲۰۲۱ چنان عرصه را بر نفتآوران تنگ کرد که مدیران بزرگ نفت به سکته افتاده بودند. او در گلاسکو جوی برپا ساخت که سخن گفتن از نفت گناهی بزرگ و نابخشودنی مینمود. بایدن همین عملها را در کاپ ۲۷ شرمالشیخ و کاپ ۲۸ امارات هم پی گرفت. اما در دو نشست اخیر دیگر آن بایدن سردمدار که میخواست نفت را بکشد، نبود. او و سیاستهایش آشکارا تضعیف شده بودند و نفتآوران او و سیاستها و مدیرانش را به گوشه رینگ در زیر ضربات مشتهای آونگین خود سپرده بودند. حالا نفتیهای امریکا با یک میلیارد دلار پول به کمک کمپین ترامپ آمدهاند.
منبع:روزنامه اعتماد
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟