انتقاد درست پلیس از عملکرد مدیرانی که در چرخه تولید خودرو دخالت دارند، نهتنها منجر به افزایش کیفیت این محصولات نمیشود، بلکه این محصولات با بهایی کلانتر، کیفیتی پایینتر و با منتی بیشتر به ملت قالب میشود.
مرگ جمعی شهروندان در سوانح رانندگی، از مهمترین سیاستهای کاهش جمعیت کشور است که باعثشده بخشی مهم از جمعیت جوان و کار کشور را یا از چرخه زندگی خارج کند یا روی صندلی چرخدار بنشاند تا هزینههای آن روی دوش دولت و خانوادهها سنگینی کند. مرگ سالانه ۱۷ هزار کشته و معلول و مجروحشدن ۳۱۰ هزار نفر برای کشوری که با بحران کاهش جمعیت مواجه است و قادر به حفظ جمعیت موجود نیست، فاجعهبار است آن وقت سیاست افزایش نرخ جمعیت کشور را با صرف بودجههای کلان در پیش گرفته میشود.
تعارض منافع
آنگونه که پلیس تأکید دارد، مرگ هر شهروند در سوانح رانندگی ۳/۸ میلیارد تومان به کشور خسارت میزند. با در نظر گرفتن این موضوع روشن میشود جلوگیری از کاهش این مقدار تلفات جادهای امری دشوار نیست، اما پاسخ به این پرسش که چرا این چرخه مدیریتی حاضر به تمکین از این موضوع نیستند را باید در تعارض منافع جستوجو کرد. در مقام حرف و عمل، پلیس مهمترین بازوی تأمین امنیت جامعه محسوب میشود که تضییع حرفش میتواند به تضییع حقوق شهروندی منجر شود. اینکه چرخه مدیریتی مورد اشاره حاضر نیست برای حفظ جان مردم از درخواست پلیس تبعیت کند، تضییع پلیس به دست بخش مهمی از چرخه قانونی است و زمانی که عملکرد پلیس از سوی نهادهای قانونی تضییع شود و حرفش شنیده نشود، نمیتوان انتظار داشت منزلت پلیس در بدنه اجتماعی محفوظ بماند.
بیحسی به مرگ انسانها!
روشن است در وضعیت موجود اگر به جای سالانه ۱۷ هزار نفر، ۷۰۰ هزار نفر هم در تصادفها کشته شوند باز هم اتفاقی نمیافتد. چرخ این کارخانهها مثل قبل خواهد چرخید، نمایندگان مثل همیشه با خیال آسوده روی صندلیهای مجلس جلوس خواهند کرد، وزیر صمت به امور وزارتی مشغول میشود و سازمان استاندارد هم روی محصولات تولید شده نشان استاندارد خواهد زد، سازمان محیطزیست هم با آنها همراهی خواهد کرد و مأموران پلیس باید کف جاده و خیابان شاهد مرگ و سوختن اجساد مردمی باشند که به دلیل غفلت همین مدیران قربانی میشوند.
حقیقتاً باید روشن شود، چرا سازمانهای نظارتی مثل سازمان بازرسی کلکشور، مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام یکبار برای همیشه به این موضوع ورود نمیکنند و از مردمی که اینگونه در تصادفها نابود میشوند، دفاع نمیکنند و حرف رئیس پلیس راهور که در دفاع از مردم گلویش را پاره میکند نمیشنوند که با صراحت تمام میگوید: «در حوزه ترافیک با مسائل سهل و ممتنع مواجهیم. سهل است، زیرا میدانیم در جادهها، خودروها، عامل انسانی و شرایط محیطی باید چه اتفاقاتی بیفتد که ترافیک خوبی داشتهباشیم، اما ممتنع هم هست، چراکه به نظر میرسد هیچ ارادهای برای انجام آن وجود ندارد. ما فریاد میزنیم که خودروها باید ایمن باشد، زیرا نقش بسیار مهمی در جلوگیری از تصادفات و حتی حفظ جان افراد پس از تصادفات دارد، اما اتفاقی رخ نمیدهد. راههای ما باید به گونهای طراحی شوند که قادر باشد خطای راننده را جبران کند و بخشنده باشد نه اینکه خطای آن را چند برابر کند.»
منبع:روزنامه جوان
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟