درحالیکه جنگ اسرائیل علیه غزه وارد نهمین ماه میشود و جنایات جنگی اسراییل علیه مردم فلسطین مورد انتقاد نهادهای بینالمللی قرار گرفته است، ایالات متحده به ماموریت خود برای فشار بر عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه میدهد. این فشارها خطر عمیقتر شدن دشمنی مردم عرب با دولت آمریکا را به دنبال دارد و بطور بالقوه منجر به رادیکال شدن جوانان عرب میشود. این رویکرد نه تنها غیرمنطقی به نظر میرسد، بلکه خطر تشدید تنش بین رهبران عرب و مردم آنها را نیز در پی دارد و روابط بین ایالات متحده و جهان عرب را به خطر میاندازد. خشم مردم نسبت به تبعیت رهبران عرب از خواستههای آمریکا و حمایت بیقید و شرط «بایدن» از اسرائیل به نقطه اوج خود رسیده است. فیلمهای روزانه از کشتار و ویرانیهای انجام شده در غزه این خشم را تشدید میکند. واشنگتن با فشار برای عادیسازی در چنین شرایطی، به عمیقتر شدن خصومت میان اعراب در سراسر منطقه و طولانیشدن جنگ غزه کمک میکند.
به سختی میتوان از میزان تأثیرات روانی تصاویر دلخراش جنگ در هشتماه گذشته بر مخاطبان سخن گفت. پوشش خبری جنگ غزه از هفتم اکتبر بر اخبار عرب غالب شده است و رسانههای اجتماعی رفتار خشونتبار سربازان اسراییلی، رنج مردم فلسطین و ویرانیهای ناشی از جنگ را به مخاطبان نشان میدهند. برخی از روانشناسان درمورد تأثیرات قرار گرفتن مداوم در معرض این تصاویر بر سلامت روان هشدار دادهاند و خاطرنشان کردهاند که دیدن این تصاویر میتوانند باعث افسردگی شوند. به گفته یک سرهنگ ارتش ایالات متحده، غیر نظامیان، سربازان و کسانی که اخبار جنگ را از طریق رسانههای اجتماعی دنبال میکنند، بعدها دچار تروما خواهند شد. دنبالکنندگان اخبار جنگ از طریق تلویزیون و رسانههای اجتماعی میتوانند به اندازه افراد حاضر در جنگ تحت تأثیر قرار گیرند.
این تأثیر روانی گسترده با سرکوب دولتی در سراسر جهان عرب در پاسخ به اعتراضات در حمایت از آرمان فلسطین تشدید شده است. کشورهای مختلف به تظاهرات عمومی علیه جنگ به روشهای مختلف از جمله بازداشت پاسخ دادهاند. در اردن، معترضان توسط نیروهای پلیس متفرق و صدها نفر بازداشت شدهاند. در مصر، در جریان تظاهراتی در انتقاد از همکاری رئیس جمهور «اعبدالفتاح السیسی» در ادامه محاصره غزه، چند مرد دستگیر و سپس به تروریسم و انتشار اخبار غلط متهم شدند. اعتراضات حمایت از فلسطین در سراسر جهان عرب از سوی دولتها سرکوب شده است؛ اگرچه بهکارگیری تاکتیکهای خشونتآمیز در این زمینه تعجبآور نیست؛ اما شدت اعتراضات و خشم راهپیمایان، نشاندهنده انزجار عمیق مردمی از واکنش یا عدم واکنش دولتهایشان به بمباران غزه است.
نارضایتی اعراب از سیاستهای اسرائیل، پس از هفتم اکتبر به وجود نیامد و ریشههای تاریخی و بیننسلی دارد؛ دشمنی آنها همیشه با حمله نیروهای اسرائیلی به غیرنظامیان فلسطینی تشدید میشود. اگرچه بسیاری از دولتهای عربی در گذشته ازاحساسات ضد اسرائیلی به منظور تقویت وحدت و منحرف کردن افکار از مشکلات داخلی استفاده میکردند، اما ممکن است از این سیاستها پشیمان شده باشند. آرمان فلسطین اغلب شکاف عمیقی میان مردم و دولتهای عربی پدید آورده و نشان میدهد حمایت مردمی از آرمان فلسطین با اولویتبندی رهبران برای منافع ملی و سیاست خارجی آنها در تضاد است.
بسیاری از شهروندان عرب مدتهاست که بر این عقیده بودهاند که رهبران آنها روابط خوب با ایالات متحده را بر مسأله فلسطین ترجیح میدهند؛ در یک نظرسنجی اخیر که در ۱۶ کشور عربی انجام شد، بیش از سهچهارم پاسخدهندگان گفتهاند که نگرش آنها نسبت به ایالات متحده از زمان آغاز درگیری غزه منفیتر شده است. افزون بر این، بیش از نیمی از این دیدگاهها سیاست خارجی ایالات متحده (و سپس اسرائیل با ۲۶٪) را بزرگترین تهدید برای منطقه میدانند. ۹۲ درصد از پاسخدهندگان در همین نظرسنجی گفتند آرمان فلسطین را یک آرمان عربی میدانند که بازتابی از گذشته استعماری خاورمیانه است؛ این رقم، افزایش چشمگیری را نسبت به دو سال پیش نشان میدهد که تنها ۷۶ درصد بود. علیرغم حمایت قاطع از فلسطین و فلسطینیان در میان اعراب عادی، دولتهای دوستدار آمریکا در منطقه بطور کلی روابط خود را با تلآویو قطع نکردهاند.
نوعی بسیج مردمی حتی در کشورهای شدیداً طرفدار آمریکا پدید آمده است و ناپایداری پیمان ابراهیم را آشکار میکند.
جنگ غزه میتواند نارضایتی جوانان در کشورهای خلیجفارس را نیز تشدید کند. آنچه رژیمهای خلیجفارس باید به آن توجه کنند، جذابیت مردمی مقاومت فلسطین است؛ مقاومتی که از طریق یک فرهنگ واژگان مذهبی آشنا ارائه میشود. شهروندان جوان کشورهای حاشیه خلیج فارس که تحت تأثیر گفتمان دولتی درباره مردانگی و قدرت نظامی به هیجان آمدهاند، اکنون با ویدئوهای جنگجویان حماس که ضربات سنگینی به نیروهای اسرائیلی وارد میکنند، هیپنوتیزم شدهاند.
از همینرو، بسیار مهم است که آمریکا یک گام به عقب برداردبردارد، و پیامدهای عادیسازی عجولانه را، در زمانیکه اکثریت قریببهاتفاق مردم مخالف آن هستند، ارزیابی کند. تنش میان دولتهای منطقه و شهروندان آنها، عمدتاً برآمده از تضاد دیدگاهها درباره اسرائیل است. اگرچه شاید سیاستمداران، عادیسازی را راهی برای بهبود منافع ملی کشورهای خود بدانند اما مردم، اسرائیل را تنها یک متجاوز علیه حق فلسطینیان و تهدیدی برای ثبات منطقه میبینند.
ویدیو:
سیاستورزی در منازعه
سه رأس مثلث به جامانده از دولت سیزدهم
چرا صداوسیما این روزها گلبهخودی میزند؟
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک