امیرحسین قاضیزاده هاشمی در مناظره سوم گفت که برخلاف غرب، هیچگاه در ایران نگاهی ابزاری و جنسی به زنان وجود نداشته و اکنون غرب عواقب این نوع نگاه را تجربه میکند. او گفت: «ما شاهد نوعی برگشت در جامعه غربی هستیم. آنها هم مجبور شدهاند که به ارزشهای خانوادهمحور برگردند. برای مثال، دوسال قبل در ایتالیا، خانم ملونی با امواج گسترده حمایت از ارزشهای خانواده، با شعار «خدا، میهن، خانواده» به پیروزی رسید. پرچمدار این اتفاق هم خود زنان غربی هستند، یعنی همانهایی که زمانی ابزار جریانهای فمنیستی بودند. اکنون ما باید میداندار حمایت از خانواده در جهان باشیم.»
به زعم این نامزد انقلابی، اکنون جریان حمایت از ارزشهای خانواده سنتی در جهان قدرت گرفتهاست. با این وجود، الگوی او از نمونه موفق رهبری این جریان، زنی است که خارج از چارچوب سنتی و تعالیم مسیحیت در یک رابطه بدون ازدواج مادر شده و پدر فرزندش را هم به دلیل آنچه «متهم دانستن زنان قربانی تجاوز» عنوان شده، ترک کردهاست. حال پرسش اصلی این است: «جورجیا ملونی واقعا بنیاد خانواده مطلوب قاضیزاده هاشمی است؟»
نخستوزیر ۴۶ساله ایتالیا، جورجیا ملونی، نخستین زن در تاریخ این کشور است که توانسته به این جایگاه سیاسی برسد اما آنچه او را از تمام نخستوزیران بعد از جنگ متمایز میکند، نه جنسیت او که تعلقات ایدئولوژیک او به «بنیتو موسولینی»، دیکتاتور پیشین ایتالیا است. ملونی اولین نخستوزیر ایتالیا است که سابقه عضویت در یک سازمان نئوفاشیستی دارد. او در ۱۵سالگی به حزب «جنبش اجتماعی ایتالیا» (MSI) که در اندیشههای موسولینی ریشه داشت، پیوست. حزب «برادران ایتالیا» که در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد، ریشههای سیاسی خود را از همین جنبش میگیرد.
این حزب نشان احزاب راست افراطی پس از جنگ را حفظ کردهاست: شعله سهرنگ که اغلب به عنوان آتش سوزان بر مقبره موسولینی تلقی میشود. جیانلوکا پاسارِلی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه ساپینزای رم، میگوید: «جورجیا ملونی نمیخواهد این نماد را کنار بگذارد، زیرا این هویتی است که نمیتواند از آن فرار کند؛ این جوانی اوست». ملونی در کتاب خود تمایلات فاشیستی خود را انکار میکند اما میگوید: «من میراثدار تاریخ هفتادساله ایتالیا هستم».
جورجیا ملونی در سال ۲۰۰۸ توسط سیلیو برلوسکونی، همحزبی دیرینهاش، به سمت وزیر جوانان منصوب شد تا در سن ۳۱سالگی به جوانترین وزیر در تاریخ ایتالیا بدل شود. او پس از این، حزب «برادران ایتالیا» را در سال ۲۰۱۲ تاسیس کرد و در ۲۰۱۸ در انتخابات نخستوزیری شرکت کرد اما تنها چهار درصد از آرا را به دست آورد. با موج گرفتن ایدههای راستگرا در جهان، ملونی نیز در اکتبر ۲۰۲۲ به نسختوزیری ایتالیا رسید.
جورجیا ملونی در رسانههای جهان به ترامپ ایتالیا شهرت دارد. او تمایلی به نزدیکی با پوتین ندارد و از پیوستن اوکراین به پیمان ناتو حمایت میکند اما مخالف اعطای کمک مالی به اوکراین است. این نخستوزیر راستگرا، خواهان محاصره دریایی لیبی برای جلوگیری از ورود پناهندگان است و مهاجران مسلمان را تهدیدی جدی قلمداد میکند چراکه از گسترش اسلامگرایی در اروپا واهمه دارد. ملونی همچنین از متحدان اصلی نتانیاهو به شمار میرود.
او تنها در یک اقدام، در سال نخست ریاستش برنامه پرداخت مزایای رفاهی را لغو کرد. هدف این طرح که در سال ۲۰۱۹ توسط دولت به رهبری جوزپه کونته، یکی از اعضای حزب جنبش پنج ستاره (M5S) معرفی شد، حمایت از خانوادههای کمدرآمد بود.
جورجیا ملونی که با شعار «خدا، میهن، خانواده» به قدرت رسید، پیش از این نیز در سال ۲۰۱۹ اعلام کردهبود: «من جورجیا هستم، من یک زن هستم، من یک مادر هستم، من ایتالیایی هستم، من مسیحی هستم.»
جورجیا ملونی حدود دهسال با «آندرهآ جیامبرونو»، روزنامهنگار و مجری تلویزیون، رابطهای عاطفی داشته و حاصل این پیوند یک دختر هفتساله است. هرچند این زوج هرگز ازدواج نکردند اما ملونی حاضر نشدهبود درباره تضاد وضعیت زناشویی خود با تاکید سیاسیاش بر اهمیت حضور پدر و مادر در زندگی فرزندان توضیح دهد.
او همچنین مخالف حقوق دگرباشان جنسی (LGBTQ) است و اندیشه سیاسی خود را اینگونه بیان میکند: «آری به خانوادههای مرسوم، نه به دگرباشان جنسی، آری به هویت جنسی، نه به ایدئولوژی جنسیت... » ملونی باور دارد وضعیت زناشویی او ارتباطی با جانبداریاش از ارزشهای خانواده سنتی ندارد و به نظر میرسد جامعه ایتالیا نیز این دیدگاه را پذیرفتهاست.
روزنامه دستراستی لیبرو، اولین نخستوزیر زن ایتالیا را «مرد سال» نامید چراکه او «سقف شیشهای را شکسته و کلیشههای جنسیتی را باطل کردهاست». جورجیا تنها یک سال داشت که پدرش خانواده را ترک کرد. پدر از جناح چپ بود و مادر در جناح راست فعالیت داشت. کودکی ملونی این ظن را برانگیخت که مسیر سیاسی او تا حدی ناشی از تمایل به انتقام گرفتن از پدر غایبش بودهاست.
در پاییز سال قبل، شریک زندگی ملونی در یک برنامه تلویزیونی گفت که اگر زنان تا سرحد مستی مشروب نخورند، موردتجاوز قرار نمیگیرند. به نظر میرسد اظهارنظر او از تفکری جانبدارانه نشات میگیرد که همچنان از متجاوزان سلب مسئولیت میکند و زنان را به دلیل نوع پوشش یا رفتارشان شایسته قربانی شدن میداند.
پس از اینکه اظهارنظرهای جنسیتی جیامبرونو خشم مردم را برانگیخت، ملونی جدایی خود از این مجری تلویزیون را به طور رسمی اعلام کرد. این جدایی در آستانه پایان سال نخست دولت راستگرای ملونی اتفاق افتاد. دولتی که دفاع از خانواده سنتی را به عنوان یکی از شاخصههای سیاست خود تعریف کردهاست.
تصمیم ملونی باعث جلب همدردی زنان در سراسر طیف سیاسی ایتالیا شد. برخی از منتقدان سابق حتی این حرکت او را پیامی اجتماعی و سیاسی تلقی کردند و از او به عنوان الگوی زنانی نام بردند که از ایستادگی مقابل قلدری مردان سلطهجو میترسند. فعالین حوزه زنان در ایتالیا معتقد بودند که مثال جورجیا ملونی بدونشک هم در محل کار و هم در خانهها در سرتاسر ایتالیا طنینانداز خواهد شد، جایی که سلطهجویی معمول مردان در محل کار عموما بهعنوان سرگرمی بیخطر مردانه تلقی میشود.
یکی از کنشگران اجتماعی ایتالیایی، جدایی ملونی از شریک زندگیاش را «اولین اقدام سیاسی» او از زمان به دست گرفتن قدرت خواند. او نوشت ملونی «درسی محکم و مؤثر» به جامعه «زن ستیز» داد و نشان داد «چگونه کسی را که به شما صدمه میزند، فورا و بدونقید و شرط ترک کنید».
علیرغم اینکه ملونی اولین نخستوزیر زن ایتالیا است، تاکنون به سختی به عنوان یک مدافع حقوق زنان شناخته میشد. او که مدافع سرسخت ارزشهای سنتی خانواده است، با شور و شوق مخالف بچهدار شدن زوجهای همجنسگرا است و از زنان بهعنوان مادران بالقوهای یاد میکند که برای بچهدار شدن نیاز به حمایت دارند. با این حال، او اکنون به عنوان یک حامی حقوق زنان شناخته شده و برخی از کنشگران نیز امیدوارند که چنین اقدامی با نوعی همدلی و حمایت سیاسی بیشتر از خانوادههای تکوالدی یا غیرسنتی همراه باشد.
جامعه ایتالیا از دوسال پیش تاکنون همچنان از مدافعان نهاد خانواده حمایت میکند و در عین حال اجازه میدهد سبک زندگی خود را به نحوی متفاوت از آرای سیاسیشان دنبال کنند. با این حال، به نظر نمیرسد که واقعیت زندگی جورجیا ملونی چندان با ارزشهای مطلوب قاضیزاده هاشمی همخوانی داشته باشد. البته مشخص نیست او از این امر آگاهی ندارد یا خودخواسته، تنها بخشی از واقعیت را به نفع جبهه خود بیان میکند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟