روز گذشته سرپرست وزارت امورخارجه امارت اسلامی در کابل و همچنین سرپرست سفارت افغانستان در تهران به دیدار این نوجوان رفتند و کمک هزار دلاری برای دلجویی به او اهدا کردند. چنین دیداری میتواند کل صورت مسئله کسانی که در مقابل کمپین ساماندهی مهاجرین قرار گرفتهاند، را به زیر سوال ببرد. چرا که از نظر آنها، مهاجران غیرقانونی از چنگ طالبان به ایران پناه آوردهاند. داستان سید مهدی موسوی، واکنشها به ویدئو منتشر شده از او و دیدار مقامات طالبان با این نوجوان دارای چه جزئیاتی است؟
ویدئو منتشر شده از برخورد پلیس با نوجوان افغانی از زمان انتشار، واکنشها گستردهای را برانگیخته است و کاربران در دو گروه موافق و مخالف نظرات خود را در این باره بیان میکنند. عدهای با هشتگ «پایت را از گلویم بردار» واکنش خود را نسبت به خشونت پلیس نشان میدهند و برخی مطالبه اخراج اتباع غیرقانونی از ایران را مطالبهای عمومی میدانند. در هیچ صورتی خشونت و به خصوص اعمال خشونت پلیس پذیرفته نیست اما همواره در برخی از کشورها مانند ترکیه برخوردهای بسیار خشنی با مهاجرین غیرقانونی صورت میپذیرد. عدم رعایت قوانین در کشوری مانند آلمان پذیرفته نیست و مهاجرینی که به صورت غیرقانونی وارد کشوری میشوند، در بدو ورود خود قوانین را زیرپا میگذارند. نحوه برخورد پلیس آلمان با یک مهاجر وقتی کارت شناسایی نداشته باشد را در این ویدئو میبینید:
در سه سال گذشته جمعیت اتباع در ایران به ۱۰ میلیون نفر رسیده است و حداقل دو و نیم میلیون مهاجر غیرقانونی در قالب طرحی به نام ساماندهی اتباع از دولت سیزدهم مدارک اقامتی گرفتند. به عبارتی دیگر در این زمان راه برای ورود مهاجران افغانی به ایران هموار شد و اغلب آنها به صورت غیر قانونی وارد کشور شدند. تلاشهایی در این دولت برای قانونی کردن حضور اتباع در ایران انجام شد مانند ثبت شرکت و یا پرداخت ۱۰۰ میلیون تومان برای حضور در ایران. برای مثال در خرداد سال ۱۴۰۳ سخنگوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور از تعلق ۵۰ درصد شرکتهای خارجی ثبتشده در ایران برای اتباع افغانستانی خبر داد. در این شرایط جمعیت اتباع در مدت زمان کوتاهی افزایش یافت و افزایش روز افزون مهاجران در کشور، موجب افزایش نگرانیها شد. اصلیترین نگرانی حول موضوع تغییر ترکیب جمعیتی ایران است. در ادامه و در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری مسئله مهاجران غیرقانونی در رسانه ملی مطرح و شعار انتخاباتی دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، حول همین بحران و ساماندهی حضور بیرویه اتباع در ایران مطرح شد. حال که صدای مردم به مسئولان رسیدهاست و تلاشهایی هرچند کوچک در جهت ساماندهی اتباع غیرمجاز افغانی در حال انجام است، جریانهای رسانهای غیرمستقیم به راه افتادهاند؛ یک روز داستان «کبری غلامی» را بر سر زبانها میاندازند و روز دیگر خشونت پلیس را در برابر نوجوان افغان غیرقانونی به صورت عریان نمایش میدهند.
خوشبختانه «کبری غلامی» علیرغم تلاشهای رسانهای برای اثبات اخراج او از ایران به کشور بازگشت و «سید مهدی موسوی» با حال خوب به آغوش خانواده خود بازگشته است. اما جریانات رسانهای حول چنین مواردی در مقابل مطالبه عمومی برای اخراج مهاجرین غیرقانونی از ایران شکل گرفتهاند. ساماندهی مهاجرین غیرقانونی یک مطالبه عمومی است و جریانهای رسانهای در برابر آن تا امروز به بن بست رسیده است. به نظر میرسد شروع برخورد با مهاجرین غیرقانونی موجب غافلگیری جریانهای رسانهای مخالف برخورد شدهاست. همین غافلگیری نیز اقدامات این جریانات را تحت تاثیر قرار میدهد؛ برای مثال استفاده از مقایسه سید مهدی موسوی با «جورج فلوید». او مردی سیاهپوست بود که در حین دستگیری توسط پلیس در آمریکا پس از آنکه یک افسر پلیس سفیدپوست، زانویش را به مدت ۹ دقیقه و ۲۹ ثانیه بر گردن وی فشار داد، کشته شد. نژادپرستی چنین معنایی دارد؛ اعمال قدرت یک سفیدپوست قدرتمند بر یک سیاهپوست ضعیف. اما بحث برخورد با مهاجران افغانی در ایران اصلا با نژادپرستی قابل توضیح نیست. نژاد ایرانیها و افغانیها با یکدیگر متفاوت نیست و اشتراکات زیادی بین آنها وجود دارد. مطالبه مردم حضور بیرویه اتباع در ایران است و نژاد و ملیت اتباع تفاوتی در شرایط کشور و مطالبه ساماندهی آنها ایجاد نمیکند.
یکی از دیگر نگرانی برخی از مردم آمار جرم و جنایت اتباع غیرقانونی در کشور است. همچنین عدهای نیز شرایط اقتصادی کشور برای ارائه یارانههای مختلف به ده میلیون اتباع را مهیا نمیدانند. هیچ آماری از میزان جرم و جنایت اتباع در ایران در دسترس نیست و همچنین اگر آنها مرتکب جنایتی شوند، بازتاب رسانهای گستردهای پیدا نمیکند. قاتلان «داریوش مهرجویی» و همسر او افغانی بودند، چرا آن قتل فجیع نتوانست منجر به واکنش گسترده علیه خشونت شود؟ بیش از یک و نیم میلیون نفر افغان با سابقه نظامی وارد ایران شدهاند؛ کسی نمیپرسد که تامین امنیت کشور در این شرایط چگونه ممکن است؟ در سال ۹۹ کارگری افغانی ۵ عضو یک خانواده تویسرکانی را به قتل رساند و خشونت را در قالب یک جنایت به جامعه نشان داد. چرا در تمام این سالها در برابر خشونت و جنایت افغانیهای عمدتا غیرمجاز ساکن ایران، سکوت شدهاست اما خشونت علیه نوجوانی افغانی، واکنشهای گسترده را برانگیخته است؟ نوجوانی که او را پناهچو میخوانند اما مقامات طالبان برای دلجویی به خانه او میروند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟