سه‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳ 15 October 2024
سه‌شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۶:۲۷
کد خبر: ۸۰۰۰۹

مدیر یا پزشک؛ مسئله این است!

نظام سلامت گرانمایه‌ترین بخشِ هر کشوری است؛ متاثر از اقتصاد و سیاست و اجتماع و موثر بر همه آن‌هاست. سلامتی جسم و روان نه فقط موهبتی برای لذت بردن از زندگی و با عزیزان بودن که نقش پردازِ حال و آینده یک جامعه است.
نویسنده :
آزاده مرادی

جامعه سالم در ستیزه‌های سیاسی و اجتماعی، به جای پرداختن به واژه‌ها و هشتگ‌ها؛ کنش‌ها و واکنش‌های شایسته‌تری خواهد داشت و نسبت به مخاطرات ملی هوشیار و تیزبین است. اما ذهنی که بخاطر به خطر افتادن امنیت غذایی توان سابقش را ندارد و روانی که هر روز با بمبارانی از ناملایمات زندگی، اخبار زرد و درگیری با انواع بیماری‌های جسم طراوتش را ازدست داده چطور می‌تواند شهروندی ایده آل به جامعه ارائه دهد؟

سیستم سلامت ما با وجود بایسته بودنش، همواره مغفول و مسکوت بوده است؛ مثلا در پرداختن به مساله ای، چون آلودگی هوا که از مهمترین دغدغه‌ها و الویت‌های سیستم‌های مراقبت بهداشتی دنیاست و امروزه ثابت شده که با مرگ و کاهش طول عمر انسان‌ها ارتباط مستقیم دارد عملا ذیل ملاحظات سیاسی و افتصادی رفته است. آلودگی هوا حتی با درجات متوسط می‌تواند یک تا ده سال از عمر انسان را کاهش دهد. ریزگرد‌ها مواد شیمیایی خطرناک را حمل می‌کنند و با چسبیدن به شریان‌ها باعث تخریب دیواره شریان و بروز بیماری هایی، چون سکته مغزی، بیماری‌های قلبی عروقی، دیابت، آلزایمر، عدم رشد کافی ریه در کودکان و نوجوانان و ... می‌شود و ارتباط مستقیم آن با میل به خودکشی نیز ثابت شده است.

یک نظام سلامت بیمار خود عامل هزاران بحران ملی است. وقتی جامعه‌ای نسبت به آنچه جانش را مستقیما نشانه رفته آگاهی ندارد یا زندگی برایش چیزی شبیه قماربازی شده، نظام سلامت است که ضعیف بوده است. وقتی جوانانی در آلودگی هوای شدید کنار خیابان می‌ایستند و سیگار می‌کشند و مصرف الکل و سیگار را نوعی هویت شخصیتی برای خود می‌دانند؛ یعنی سیستم سلامت در حوزه آموزش هم ناکارآمد بوده.

یا وقتی بخش قابل توجهی از جامعه حجامت، ادرار حیوانات، نیش زنبور و زالو را جایگزین درمان دارویی خود می‌کند و وقتی بخشی از زن‌ها دانشگاه رفته به هر قیمتی تن به خواست مافیای زیبایی می‌دهند تا از رقابت زیبایی عقب نمانند؛ باز هم نظام سلامت است که در آموزش فرهنگ خودمراقبتی به مردم خود ناموفق بوده است. وقتی مافیای گندم چنان دستش را بر گلوی آرد کامل گندم فشرده که بخشی از مردم دسترسی به نان ارزان قیمت صد درصد پخته شده با آرد کامل گندم ندارند یعنی مسئولان سلامت در همه مسائل دغدغه‌مند نیستند. از این‌ها غمبارتر تفکر جاری در مدیریت حوزه سلامت است که سیاست و اقتصاد را مقدم بر سلامتی جامعه می‌داند در حالی که هم تراز و وابسته به هم هستند؛ در سال ۹۹ پرونده یک جنایت هولناک در حوزه درمانی که بطور تصادفی لو رفته بود، پس از چند سال مسکوت بودن به جریان افتاد و همه را شوکه کرد.

دو پزشک متخصص؛ آ. س و همسرش ح. ج  با همکاری حدود ۳۰۰ پزشک، جراح و مدیر بیمارستان، میلیون‌ها پروتز تقلبی را با قیمتی تا ۹ برابر گران‌تر به آسیب پذیر‌ترین و بی گناه‌ترین اقشار جامعه از خردسال تا سالخورده فروختند و کیفیت زندگی و طول عمرشان را به مخاطره انداختند. بسیاری از این بیماران مجبور به جراحی مجدد و تحمل عوارض سخت و گا‌ها جبران ناپذیر آن و مصرف سرسام آور انواع آنتی بیوتیک‌های وسیع الطیف شدند. اما در کمال ناباوری حکم بدوی اعدام و حبس ابد آن‌ها به ۲۰ و ۱۰ سال زندان تغییر کرد و گویا آن چه بیشتر از آسیب به جان وعمر بیماران، نگاه دستگاه قضا را معطوف به خود کرده بود؛ اخلال در سیستم اقتصادی بود.

قطع نظر از این پرونده پر از ابهام؛ فقدان آگاهی‌های بالینی در دستگاه قضا هم خود از معضلات مهم نظام سلامت است که بازدارندگی جرایم پزشکی را کاهش داده است. متاسفانه فقط تعداد انگشت شمار پزشک_وکیل در کشورمان داریم.

پس سکان دار نظام سلامتی با شرایط فعلی باید جان جامعه را معادل و هم تراز با جان عزیزان خود چه بسا بالاتر بداند و جسورانه و بی تعارف از آن دفاع کند. در بطن جامعه باشد، سبک زندگی ایرانی را درک کند و بتواند در هر شرایطی هم با کادر درمان و بهداشت و هم با بیمار و همراه بیمار همذات پنداری کند و در عین حال احساس تعلق خاطر نسبت به هم صنفان خود در نظام سلامت نداشته باشد. یک وزیر بهداشت باید بینشی جامع به حوزه سلامت داشته باشد، مهارت سیاسی، اقتصادی و مدیریتی بالا و داشتن تفکر استراتژیک از لازمه‌های وزیر بهداشت بودن است.
اگر نظام سلامت مبنای یک کشور است؛ اقتصادِ سلامت بنیان هر نظام سلامتی است. یک وزیر بهداشت باید به نوعی اقتصاددان هم باشد تا مغلوب کسانی که عصاره سیستم سلامت را به کام خود می‌کشند و با اعمال نفوذشان در عمق این سیستم زندگی را بر کام مردم تلخ می‌کنند؛ نشود. اگر نیم نگاهی به کشور‌های موفق در سیستم سلامت داشته باشیم خواهیم دید که در بسیاری از کشور‌های توسعه یافته با نظام سلامت کارآمد، وزیران بهداشت حتی تخصص بالینی هم ندارند چه رسد به اینکه پزشک باشند.

اما در برخی از کشور‌ها سورنا را از سر گشاد آن میزنند؛ به جای آنکه مدیران مسلط به سیاست و اقتصاد و جامعه شناسی وارد حوزه‌های مدیریت بالینی و سیستم‌های مراقبتی بشوند؛ این پزشکانند که به جای مشغول بودن به شغل خطیر خود مدام وارد شاخه‌های مختلفی، چون سیاست می‌شوند و روسای جمهور در ایران نیز وزرای بهداشت را از میان پزشکان انتخاب می‌کنند.

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر

سه رأس مثلث به جامانده از دولت سیزدهم

جاده صاف‌کن‌های تسلط طالبان بر چابهار

چرا صداوسیما این روزها گل‌به‌خودی می‌زند؟

علیز، وحید و باقی شرکا...

بررسی چالش اصلی نظام سلامت ایران در گفتگو با دکتر هادی یزدانی:

تخت بیمارستانی کم‌تر از میانگین جهانی بدون سیستم ارجاع!

زندگی