دوبله در ایران سابقه طولانیای دارد؛ این صنعت تنها ۱۵ سال پس از شروع جهانی در ایران و در سال ۱۳۲۵ پا گرفت. دهه ۴۰ در صنعت دوبله ایران دورانی طلایی برای این هنر بود؛ زمانی که صداهایی درخشان متولد شدند و جای شخصیتهای اسطورهای زمانه خود حرف زدند و گاهی آنقدر روی چهرهها مینشستند که تصور یک بازیگر آمریکایی با شمایلی خاص بدون صدای یک دوبلور ایرانی قابل تصور نبود.
این صنعت، اما در خلال سالها از آن دوران اوج فاصله گرفت و امروز به نظر میرسد جایگزینی برای آن صداهای جادویی که یکی یکی رخت از جهان فروبستند وجود ندارد. ناصر ممدوح یکی از مدیران دوبلاژ و دوبلورهای شناخته شده در این عرصه است. کسی روایتش بر داستانهای سنباد هنوز هم صدای آشنای او را در گوش طنین انداز میکند.
فراز با این هنرمند پیشکسوت مصاحبهای در مورد چرایی افول هنر دوبلاژ در ایران داشته که در ادامه میخوانید.
به نظر میرسد در زمان حاضر از دوران کیفیت بالای کار دوبله در ایران فاصله گرفته ایم؛ علت آن را چه میدانید؟
بله بسیار فاصله گرفته ایم؛ در دوران معاصر علت این موضوع را میتوان اتفاقاتی که افتاد دید؛ بعد از کرونا که به بسیاری از مشاغل آسیب زد هنر دوبله هم از این بیماری بسیار آسیب دید. بر این اساس بچههای دوبلور دیگر چند نفری در یک اتاق نمیتوانند کار کنند و تک تک میروند که خدایی نکرده ویروسی سرایت نکند.
عقیده دارم که امروز دوبله مرده است؛ اگرچه عدهای هستند که زیرزمینی کار میکنند و خانمها و آقایان خوبی هستند و بعضا صداهای بدی هم ندارند و خوب اجرا میکنند ولی مسئله این است که بهایی به کار ایشان داده نمیشود و عدهای واسطه در این میان کارها را خراب کرده اند. پول را از شما میگیرند و به استودیوی بنده میدهند که میخواهم کار کنم؛ بر این اساس شما مبلغی به من میدهید و من در قبال این مبلغ کار میکنم و هرصدایی هم گذاشتم اعتراضی در آن نیست.
در نتیجه اگر مثلا بودجهای که برای این فیلم در نظر گرفته شده است ۱۰ میلیون تومان است کمتر از ۲ میلیون تومان برای دوبله آن صرف میشود و متاسفانه واسطهها پول را میبرند و از این موقعیت نابهنجار استفاده میکنند. من خودم عاشق دوبله بوده ام و هستم اما در این شرایط این کار عاشقانه برایم نمودی ندارد و خوشایند نیست و آرزوی موفقیت برای همه جوانان که چه عضو انجمن گویندگان و سرپرستان گفتار فیلم هستند و چه کسانی که زیرزمینی کار میکنند، دارم.
کسانی که زیرزمینی کار میکنند صرفا به دنبال این هستند که زمانشان بگذرد البته که پول هم میخواهند و هیچکس از پول درآوردن بدش نمیآید، اما متاسفانه پول چندانی به آنان داده نمیشود.
چرا در دهههای قبل این هنر در ایران در اوج و موفق بود؟
سال ۱۳۴۰ سال شکوفایی دوبله ایران بود و اکثر بازیگران خارجی که به ایران و تهران میآمدند به سر کار دوبله میآمدند و اجرای آن را تماشا میکردند و از کیفیت خوب کار بچههای دوبله و گویندگی ما شگفت زده میشدند؛ دیگر نمونههایی شبیه آقای منوچهر اسماعیلی، جلال مقامی، ناصر طهماسب و چنگیز جلیلوند نیست، همه آنها رفتند. از نفراتی که در سال ۱۳۴۰ داشتیم و صد و اندی بودند شاید اندی مانده اند و صد نفر آنها به سوی خالق رفته اند.
یعنی در طی سالهای گذشته دیگر صدای خوب نداشته ایم؟
صدای خوب داشته ایم اما کار نبود؛ در دهه ۴۰ و قبل از انقلاب کارها خوب بود اما پس از انقلاب به واسطه محدودیتهایی که شکل گرفت کارها کم شد و جلوی آنها گرفته شد؛ وگرنه کجاست «اشکها و لبخندها» (فیلم موزیکال آمریکایی به کارگردانی رابرت وایز محصول ۱۹۶۵)؟ کجاست «می خواهم زنده بمانم» (فیلمی آمریکایی به کارگردانی رابرت وایز محصول سال ۱۹۵۸) با صدای خانم رفعت هاشم پور؟
امروز فیلم چندانی برای دوبله نیست، چون فیلم باید خریده شود و برای دوبله بیاید؛ در فقدان چنین سیستمی شبکههای فارسی زبانی شکل گرفته اند که فیلمها را نشان میدهند و صداگذاری میکنند و کیفیت صدا هم برایشان اهمیتی ندارد.
قبلا هنر گویندگی و دوبله آموزش داده و بسیار مهم تلقی میشد چرا امروز دیگر این گونه نیست؟
قبلا آدمها آموزش میدیدند، چون کار برای انجام دادن بود اما امروز این گونه نیست. قبل از انقلاب برای گویندگی تست نمیگرفتیم و شما به عنوان کسی که به گویندگی علاقمند بودید میآمدید و یکماه کار میکردید؛ اگر میتوانستید انجام دهید میماندید و اگرنه میرفیتد، چون بیرون کارهای جذاب دیگر هم برای شما وجود داشت.
درصورتی که امروز، چون کار دیگری نیست جوانان ما با مدارک تحصیلی بالا میآیند و با قیمتهای ناچیز کار میکنند، چون کار دوبله کاری بدون سرمایه است و به جز یک صدا هزینهای ندارد.
مردم شما را بیشتر با صدای کدام کاراکتر به یاد میآورند و میشناسند؟
کارتون سنباد (انیمه ژاپنی ۵۲ قسمتی به کارگردانی فومیئو کوروکاوا که اولین بار در سال ۱۹۷۵ اکران شد) و سریال دکتر کیلدر (سریال تلویزیون درام آمریکایی به کارگردانی جیمز کمک محصول سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۶۶)؛ دکتر کیلدر را من برای تلویزیون بخش خصوصی کار میکردم و آن زمان تلویزیون دولتی هنوز تاسیس نشده بود. رفته رفته بخش دولتی افتتاح شد و کار را از بخش خصوصی گرفتند و کار خراب شد.
خودتان کدام کار را بیش از سایر آثارتان دوست دارید؟
همه کارهایم را دوست دارم؛ در کار دوبله همه چیز برایم خوب بود و لحظه به لحظه آن سالها را دوست داشتم برای همین هم بارها عنوان کرده بودم که اگر یک بار دیگر هم به دنیا بیایم میخواهم دوبلور باشم و کار گویندگی کنم، اما امروز دیگر آن احساس را ندارم.
چرا امروز دیگر آن احساس را ندارید؟
چون در گذشته کارها قشنگ بود، فیلمها قشنگ بود و همه چیز سرجای خودش بود، اما امروز دیگر این گونه نیست.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟