علیرغم آنکه تعداد افراد آلوده به ویروس تا ۲۰۰ نفر هم اعلام شد، استاندار چهارمحال و بختیاری، میزان شیوع اچآیوی در چنار محمودی را زیر پنج درصدِ جمعیت روستا اعلام کرد و گفت: «بنا بر گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با انجام آزمایش از ۱۳۰۰ نفر از جمعیت روستای لردگان، کمتر از ۵ درصد مردم روستا (حدود ۶۵ نفر) به ویروس اچآیوی آلوده شدهاند.» باید در نظر داشت پس از ورود ویروس به بدن، بسته به توانایی و قدرت سیستم ایمنی چند سال طول میکشد تا فرد وارد مرحلهی بیماری شود ولی در هر صورت ویروس در بدن او باقی خواهد ماند.
کمی بعد رئیس کل دادگستری استان چهارمحال و بختیاری از تشکیل پرونده قضایی درمورد مسئلهی سرنگ آلوده در لردگان خبر داد و گفت: «بهیار روستا دستگیر شده است». وزارت بهداشت، درمان و آموزشی پزشکی و کمیسیون بهداشت و درمان مجلس بررسی این پرونده را آغاز کردند. مقامهای بهداشتی ضمن رد این ادعا اعلام کردند دلیل شیوع ویروس HIV روابط جنسی محافظت نشده و مصرف مواد مخدر بوده است. وزیر بهداشت وقت، سعید نمکی، تاکید کرد هیچ مدرکی درباره استفاده از سرنگ آلوده در مرکز بهداشت روستا وجود ندارد و این موضوع را شایعهای نادرست دانست. او همچنین اعلام کرد ویروس اچآیوی نمیتواند از طریق تست دیابت منتقل شود چون این کیتها به تجهیزات استریل و استاندارد مجهز هستند. همچنین سعید نمکی در نامهای به وزیر دادگستری خواستار اعاده حیثیت کارمند نظام بهداشتی درمانی شد. در بخشی از این نامه آمده است: «.. جهت حفظ شئونات مردم منطقه به نحو کاملاً محرمانه موضوع پیگیری و با آزمایشهای گسترده موارد جدید ردیابی گشت که متأسفانه کانون آلودگی در معتادان تزریقی و افرادی با روابط نامطلوب شناخته شد. آرام و بیصدا این حرکت بیماریابی ادامه داشت تا امروز یکی از مقامات قضائی استان با ورود به موضوع و ابراز مطلب غیر کارشناسانه مبنی بر مقصر بودن بهورز روستا و آلودگی بیماران از طریق سرنگ آلوده توسط وی، اقدام به جلب این نیروی خدوم و زحمتکش نمود و غمانگیز آنکه رسانههای مغرض بیگانه با استناد به این اعلامِ نظر و رفتار عاری از هرگونه دیدگاهِ کارشناسی، خبر کذب آلودگی مردم یک روستا به دلیل قصور پرسنل مرکز درمانی و استفاده از سرنگ آلوده به ویروس ایدز را منتشر کردهاند…» دیماه همان سال گزارش ویژه مجلس درباره علت شیوع ایدز در روستای چنار محمودی لردگان منتشر و بر اساس آن اعلام شد «وزارت بهداشت در راستای شیوع این بیماری در چنارمحمودی هیچ تخلفی نداشته است.» تمام مقامهای بهداشتی کشور موضوع سرنگ آلوده را تکذیب کردند و پیگیریها و گزارشهای مختلفی صحت این موضوع را تایید کرد.
اما چرا علیرغم پیگیریهای سیستم بهداشت و درمان کشور و عملکرد درست این سیستم، بحث سرنگهای آلوده همچنان مطرح و تقویت میشد؟ بهیاری که در این پرونده دستگیر شد، کسی بود که وظایف خود را به درستی انجام میداد و طی آزمایشهای مختلف، وضعیت سلامت مردم را بررسی میکرد. اما در نهایت خبر دستگیری او رسید و عدهی زیادی از جمله برخی از رسانهها تلاش کردند، بحث سرنگ آلوده را پررنگتر نشان دهند. ساکنان محلی و برخی رسانهها، دلیل اصلی شیوع ویروس را استفاده از سرنگهای مشترک آلوده در آزمایشهای دیابت توسط بهورزان محلی میدانستند. این ادعا به سرعت منتشر شد و مردم به به عملکرد مسئولان بهداشتی اعتراض کردند. برخی از مردم حتی خواستار تحقیقات دقیق و مجازات مسئولان بودند. پس از آنکه تعدادی از اهالی روستای چنارمحمودی متوجه ناقل بودن خود شدند، ادعا کردند یکی از بهیاران مرکز بهداشت وقتی برای آزمایش دیابت از آنها خون میگرفته به جای هر سرنگ برای یک نفر، از یک سرنگ مشترک برای تمام مراجعهکنندگان استفاده کرده است. کار به جایی رسید که تعدادی از اهالی با حمله به خانه بهداشت، شکستن شیشههای ساختمان و تجمع مقابل فرمانداری اعتراض خود را نشان دادند. عملکرد غیرحرفهای رسانهها بود که در نهایت باعث شد صورت مسئلهی مهمتر یعنی چرایی و چگونگی درگیری افراد با این ویروس و دریافت خدمات درمانی آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. همینطور جهتگیری مغرضانه و هدفمند رسانههای فارسی زبان خارج از کشور درگیری با یک بیماری را به مسئلهای امنیتی تبدیل کرد. از سوی دیگر نبود اعتماد اجتماعی به رسانههای داخلی و حرفهای اجازه نداد مسئله به درستی برای مردم تشریح شود و به این باور برسند که سرنگ آلودهای در کار نبوده است.
پس از گذشت پنج سال از بحران شیوع HIV در لردگان، به وضوح مشخص است که اتفاقات و حوادث پیرامونی بیشتر از آنکه یک مسئله بهداشتی باشد، به یک بحران اجتماعی و رسانهای تبدیل شد. در حالی که وزارت بهداشت و دستگاه قضایی بهصورت رسمی دلیل شیوع را به رفتارهای پرخطر جنسی و مصرف مواد مخدر مرتبط دانستند و ادعای سرنگ آلوده را رد کردند، برخی رسانهها و گزارشهای غیرمستند باعث گسترش شایعات و افزایش فشارهای اجتماعی بر اهالی روستا شدند. این سوءاستفاده رسانهای باعث شد نهتنها مشکلات بهداشتی و روانی مبتلایان نادیده گرفته شود، بلکه انگ اجتماعی شدیدی نیز به جامعهی محلی الصاق گردد. همچنین اعتراضها و واکنشها نشان داد بیاعتمادی مردم به نهادهای داخلی و عملکرد غیرحرفهای برخی رسانهها چگونه میتواند یک وضعیت حساس را به بحرانی اجتماعی و امنیتی تبدیل کند.
بنابراین باید درس مهمی از این رویداد گرفت و به این نکته توجه کرد که بازنگری در نحوه پوشش رسانهای خبرها و موضوعات مختلف، تقویت اعتماد بین مردم و نهادهای بهداشتی ضروری است، چراکه در نهایت، سکوت و بیتوجهی به نیازهای بهداشتی و روانی بیماران میتواند هزینههای سنگینی را بر دوش جامعه بگذارد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟