سه‌شنبه ۰۱ آبان ۱۴۰۳ 22 October 2024
شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ - ۱۶:۱۷
کد خبر: ۸۲۷۶۵
مقاله دکتر آرش رییسی نژاد در فارن پالسی

هفت پیامد راهبردی درگیری ایران و اسراییل

هفت پیامد راهبردی درگیری ایران و اسراییل
یک هفته پس از حمله دوم ایران به قلب اسرائیل،‌ همچنان گمانه‌زنی‌ها درباره درگیری‌های منطقه‌ای ادامه دارد. دکتر آرش رئیسی‌نژاد، تحلیلگر و پژوهشگر حوزه روابط بین‌الملل، در یادداشتی که در ادامه می‌خوانید در همین پیوند برای مجله فارین پالسی نوشته است: «منطقه دیگر هرگز به حالت قبل باز نخواهد گشت، حتی اگر جنگی گسترده‌تر رخ ندهد.»
نویسنده :
ثمین عباسی

استراتژی ایران در قبال اسرائیل تغییر کرده است

 

معادله جدید قدرت در منطقه 

اول اکتبر (دهم مهرماه)، ایران برای دومین بار با انبوهی از موشک‌ها به خاک اسرائيل حمله کرد؛ حمله‌ای که از تشدید درگیری‌های جاری میان این دو قدرت منطقه‌ای خبر می‌داد. اسرائیل، اوایل مردادماه امسال، «اسماعیل هنیه»، رهبر حماس را در تهران ترور کرد و به تازگی نیز، «سیدحسن نصرالله»، رهبر حزب‌الله و سردار «عباس نیلفروشان» از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در بیروت به شهادت رساند. پس از این بود که ایران حمله‌ای آشکار، گسترده و مستقیم علیه دشمن قسم‌خورده خود ترتیب داد. با این درگیری، حالا هر لحظه بیم آن می‌رود که کل خاورمیانه به یک جنگ تمام‌عیار منطقه‌ای وارد شود.

صرف نظر از اینکه این جنگ رخ می‌دهد یا نه، تبادل آتش میان ایران و اسرائیل توازن قوا در منطقه را به سمت تازه‌ای سوق داده است. این معادله جدید قدرت، مستقل از خود درگیری، همچنان پابرجا خواهد ماند. در واقع، درگیری میان ایران و اسرائیل نمایانگر هفت پیامد راهبردی مهم است.


اول، تغیر بنیادین در راهبرد نظامی-امنیتی

بنیان استراتژی امنیت ملی و نظامی ایران که بر متحدان نظامی غیردولتی متکی بود، به صورت تدریجی به سمت نوع جدیدی از بازدارندگی پیش می‌رود. این تحول عمیق را می‌توان در نحوه جایگزینی چهره‌های کلیدی در سازمان نظامی ایران مشاهده کرد: از سردار «قاسم سلیمانی»، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه که مسئول عملیات نظامی برون‌مرزی ایران در منطقه بود، به سردار «امیرعلی حاجی‌زاده»، فرمانده نیروی هوافضای سپاه. این تغییر نشان می‌دهد که استراتژی «منطقه خاکستری» ایران که درگیری غیرمستقیم از طریق متحدان غیردولتی مانند حماس و حزب‌الله را در اولویت قرار داده بود، اکنون به راهبرد مکمل بدل شده است.

دوم، عبور از راهبرد صبر استراتژیک به اقدامات تلافی‌جویانه

ایران از موضع خود مبنی بر «صبر استراتژیک» صرف نظر کرده است. از پایان جنگ خونین هشت ساله با عراق، استراتژی نهان رهبران نظامی ایران بر جذب ضربه‌های کاری و تلافی آن‌ها در زمان مناسب، استوار بود. با این حال، خرابکاری مداوم اسرائیل در خاک ایران در طول ده‌ها سال، راهبرد «ابهام استراتژیک» ایران را به «صبر استراتژیک منفعلانه» تقلیل داده بود که مشخصه آن عدم انجام اقدام تلافی‌جویانه بود. حالا این دومین بار است که ایران راهبرد صبر استراتژیک را کنار می‌گذارد. پس اعمال فشار شدید از سوی حامیان متنفذ خود و بخش گسترده‌‌‌ای از افکار عمومی در داخل کشور، ایران به این نتیجه رسیده است که ناتوانی از تلافی‌جویی، یک نقطه‌عطف استراتژیک است.

 
سوم، قدرت موشکی نقطه اتکای امنیت ملی

ایران اکنون در زمینه بازدارندگی، آشکارا سیاست متمایزی پیش گرفته است. اقدام تلافی‌جویانه شدید سپاه پاسداران، اراده و توانایی ایران برای انجام حملات مخرب علیه اسرائیل را به نمایش گذاشت. برخلاف حمله اول در ماه آوریل (فروردین) که بیشتر موشک‌ها و پهپادهای ایرانی رهگیری شده بودند، حمله موشکی دوم موفق‌تر بود و از سد سیستم‌های دفاعی پیشرفته اسرائیل عبور کرد. فضای هوایی اسرائیل یکی از محافظت‌شده‌ترین فضاهای هوایی جهان است و اسرائيل به پیشرفته‌ترین فناوری ضدموشکی مجهز است. با همه این‌ها اما چندین موشک ایرانی به پایگاه‌های هوایی کلیدی در اسرائیل اصابت کردند. این اتفاق اهمیت قدرت موشکی در راهبرد امنیت ملی ایران را برجسته می‌کند و این احتمال را تقویت می‌کند که توانمندی‌های موشکی ایران در مذاکرات آتی با غرب غیرقابل‌مذاکره است. احتمالا تهران اکنون انگیزه بیشتری برای تقویت توانایی‌های نظامی خود، از جمله استقرار جنگنده‌های سوخو Su-35، خرید سیستم‌های دفاع ضدموشکی ساخت روسیه و گسترش همکاری نظامی با مسکو، دارد.
 

چهارم، خاک ایران خط قرمز اسرائيل

خط قرمز جدید ایران در قبال اسرائیل نیز تعریف شده است. تل‌آویو نزدیک به ۱۵ سال، حملات تخریبی به پایگاه‌های نظامی ایران در سوریه ترتیب داده و حتی ژنرال‌های ارشد ایرانی را مستقیما هدف گرفته است. با این حال، با بمباران کنسولگری ایران در دمشق در اوایل آوریل (فروردین ماه)، اسرائیل از یک مرز حساس رد شد و ایران را وادار کرد دو هفته بعد با شلیک انبوهی از موشک‌ها و پهپادهای کمتر پیشرفته به اسرائیل پاسخ دهد. این رویداد نشان‌دهنده فروپاشی خطوط قرمز سنتی ایران در قبال اسرائیل بود. ایران در پاسخ به اقدامات مداوم اسرائیل، از جمله ترور رهبر حماس در تهران و رهبر حزب‌الله در بیروت، برای بازگرداندن سطحی از بازدارندگی اقدامی تلافی‌جویانه انجام داد. این بار، ایران از دو خط قرمز مهم عبور کرد؛ او از داخل مرزهای خود به خاک اسرائیل حمله کرد و کشوری را که به سلاح هسته‌ای دسترسی دارد، هدف گرفت. جالب است که ایران کمتر از ۱۰ ماه قبل، به خاک یک قدرت هسته‌ای دیگر یعنی پاکستان نیز حمله کرده بود. پیام تهران واضح بود: حریم خاک ایران خط قرمز اساسی دولت و جامعه است، حتی اگر ایران نتواند به طور کامل از پایگاه‌های نظامی خود در منطقه شامات در برابر حملات هوایی اسرائیل محافظت کند. بدون وجود خط قرمز ثابتی که رقابت میان ایران و اسرائیل را مهار کند، احتمالا هر دو طرف تلاش می‌کنند با ادامه حملات تلافی‌جویانه، مرزهای خود را بازتعریف کنند، به‌ویژه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال جاری.

 
پنجم،‌ افزایش نفوذ در میان همسایگان عرب

به نظر می‌رسد نفوذ ایران در جوامع عربی افزایش یافته است. دستاوردهای حمله اخیر ایران در زمینه قدرت نرم می‌تواند به بازسازی محبوبیت ایران در جهان اسلام کمک کند، محبوبیتی که با حمایت بی‌دریغ تهران از رژیم اسد در سوریه آسیب دیده بود. از زمان جنگ حماس در غزه، ایران در میان فلسطینی‌ها و جوامع عربی حامیان بیشتری پیدا کرده است. پیروزی «مسعود پزشکیان» در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران، و پررنگ شدن شعار همکاری منطقه‌ای به رهبری «محمدجواد ظریف»، معاون رئیس‌جمهور در امور راهبردی، و «عباس عراقچی»، وزیر امور خارجه، ممکن است به کاهش تنش‌ها میان تهران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس کمک کند. با این حال، ایران هنوز ابتکار منطقه‌ای قوی ندارد و ممکن است در بهره‌برداری کامل از این فرصت و تبدیل این نفوذ به تغییرات ملموس در معادله قدرت منطقه‌ای با چالش‌هایی مواجه شود.
 

ششم، نزدیک شدم ایران به سلاح هسته‌ای در صورت حمله اسرائيل

عملیات تلافی‌جویانه اسرائیل علیه ایران می‌تواند سیاست هسته‌ای تهران را به‌طور چشمگیری تغییر دهد. صداهای قدرتمندی در ایران، عمدتا از صف تندروها بلند می‌شود که از پیگیری قدرت هسته‌ای به عنوان ابزاری راهبردی برای بازگرداندن بازدارندگی کامل کشور حمایت می‌کنند. این حامیان استدلال می‌کنند که موثرترین ابزار ایران برای بازدارندگی در مقابل تجاوز اسرائیل در تصمیمی استراتژیک برای توسعه کامل سلاح‌های هسته‌ای نهفته است. ممکن است پس از هرگونه حمله احتمالی تلافی‌جویانه اسرائیل به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران، استدلال پشت این موضوع از اساس تقویت شود. در نتیجه، انتظار می‌رود که هرگونه حمله نظامی اسرائیل، تلاش‌های تهران برای دستیابی به توانایی هسته‌ای را شدت ببخشد. وسواس غرب برای خلع سلاح کامل ایران و مجوز بی‌حد و حصر غربی‌ها به اسرائیل برای فشار بر متحدان غیردولتی ایران در منطقه و حتی در قلمرو ایران، ممکن است نتیجه‌ای ناخواسته‌ داشته باشد: ایران مسلح به سلاح هسته‌ای.
 

هفتم، نبرد تکنولوژی و ژئوپلیتیک

این درگیری تضاد میان قدرت تکنولوژیک و قدرت ژئوپلیتیک را برجسته می‌کند. در شرایطی که ایران از مزایای ژئوپلیتیکی قابل‌توجهی برخوردار است، نقطه‌ضعف اسرائیل دقیقا آسیب‌پذیری ژئوپلیتیکی آن است؛ قلمرو اسرائیل به یک منطقه کوچک میان رود اردن و دریای مدیترانه محدود است. این تفاوت ژئوپلیتیکی، استراتژی‌های آن‌ها را شکل داده است. در حالی که ایران انجام عملیات در «منطقه خاکستری» با حمایت شبکه‌ای از متحدان غیردولتی را ترجیح می‌دهد، اسرائیل به استراتژی ضربه اولیه و پیش‌دستانه خود که مبتنی بر برتری تکنولوژیک است، تکیه کرده است. اگرچه تکنولوژی تاثیر روزافزونی بر انقلاب‌های نظامی دارد، عوامل ژئوپلیتیک همچنان در ترسیم مسیر رقابت‌های منطقه‌ای نقشی کلیدی ایفا می‌کنند. تکنولوژی ممکن است از وزن واقعیت‌های ژئوپلیتیک کاسته باشد اما هرگز نمی‌تواند آن‌ها را به‌طور کامل از بین ببرد.


درگیری ایران و اسرائيل، تعیین‌کننده در آینده خاورمیانه 

از این منظر، تشدید درگیری میان ایران و اسرائیل، روایت‌های ساده‌انگارانه در مورد «پایان خاورمیانه» در سیاست خارجی آمریکا را هم به چالش می‌کشد. در یک زمینه گسترده‌تر، سرنوشت رقابت‌های بزرگ واشنگتن در مناطق «اقیانوس هند-آرام» و «یورو-آتلانتیک»، به‌طور فزاینده‌ای به محور «خلیج فارس-شامات» گره خورده، جایی که تهران در حال تقویت روابط خود با مسکو و پکن است. این پویایی در حال بازتعریف ژئوپلیتیک در خاورمیانه است. درگیری ایران و اسرائیل از نمودهای اولیه این ماجراست، اما به هیچ وجه فصل پایانی آن نیست.

ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها
پیشنهاد سردبیر
زندگی