در رابطه با معضل کاهش زادآوری و پیرشدن جمعیت کشور در سالهای آینده و تاثیرمشوقهای دولتی، «فراز» گفتوگویی داشته است با دکتر علیرضا شریفی یزدی مشاور و روانشناس اجتماعی. با ما همراه باشید.
به نظر شما طرحهای تشویقی دولت برای فرزندآوری بیشتر؛ مانند انواع وامها و اهدای خودرو به قیمت درب کارخانه و ... میتواند جوانان و خانوادههای ما را به آوردن فرزند بیشتر تشویق کند؛ آنهم طبقه متوسط به پائینی را که طبعا به دلایل اقتصادی حتی توان خرید خودرو به قیمت درب کارخانه و یا اعاده انواع وامهای تشویقی را ندارد؟
قبل از اینکه به سراغ مشوقها برویم، من باید به چند نکته اشاره کنم. نکته اول این که باید مسئولان ابتدا به این پرسش پاسخ بدهند که چرا مردم تمایلی به فرزندآوری ندارند؟ یعنی مسئولان ایتدا باید دلایل اصلی عدم زادآوری در جامعه ما را بررسی کنند. ابتدا باید این دلایل که البته موانع هستند، روشن شده و توسط مسئولان برطرف شود. در مسیر برداشتن این موانع، میتوان از بسته تشویقی هم بهعنوان یک ابزار کمکی استفاده کرد.در شرایط فعلی جامعه ایران، مهمترین و زیربناییترین دلیل برای عدم زادآوری، مشکلات اقتصادی خانوادههاست. مشکل اقتصادی یا بهطور مستقیم روی هزینههای فرزندآوری و نگهداری از او اثر میگذارد و یا بهطورغیرمستقیم باعث شده سن ازدواج جوانان بالا برود و به همین دلیل شانس فرزندآوری و افزایش آن، در ایران بهشدت کاهش پیدا کرده. با دادن خودرو و انواع وامهای مختلف، این مشکل حل نمیشود. اگر واقعا دولت به دنبال این است که از پیرشدن جمعیت کشور جلوگیری کرده و زاد و ولد را افزایش دهد، در اولین فرصت و سریعا باید به مشکلات اقتصادی مانند تورم، رکود، بیکاری رسیدگی کند.البته با برنامهریزیهای درست و منطقی؛ چرا که ما در این زمینه طی دهههای گذشته دچار سوءمدیریت و بدبرنامگی و بیبرنامگی بودهایم که امروز به اینجا رسیدهایم. اگر انتظار داریم با این بستههای تشویقی تکانی به جمعیت کشور بدهیم، به یقین باید بگویم که موفق نخواهیم شد. ممکن است این بستهها، درصد بسیار اندکی از جمعیت را برای زادآوری تشویق کند، اما بهصورت فراگیر، این اتفاق رخ نخواهد داد.
نکته دوم تغییر سبک زندگی افراد است؛ باید بپذیریم که جوان امروز، مثل چند دهه گذشته نمیتواند یا نمیخواهد در یک سن خاصی ازدواج کند و فرزندآوری داشته باشد. بسیاری از متولدان دهه شصت و هفتاد ما نگاهشان به زندگی متفاوت است؛ دلیل مهم آن هم عدم کار فرهنگی درست دستگاههای ذیربط در زمان مناسبش بوده است. جوانان، امروز به فردیت خودشان اهمیت بیشتری میدهند. ترجیح میدهند زمان بیشتری برای خواستههای فردیشان بگذارند. همین اهمیت دادن زیاد به فردیت، امروز یکی از دلایل مهم افزایش طلاق و خیانت و ... در جامعه ماست. اغلب جوانان با این شیوه تفکر، صلاح نمیدانند که فعلا خود را درگیرخانواده و فرزند و مسئولیتهای مختلف آن بکنند. حتی با این تفکرات، وقتی ازدواج هم میکنند، چون مطمئن نیستند که این ازدواج دوام خواهد داشت یا نه، تا مدتها از فرزندآوری خودداری میکنند و زمان مناسب را از دست میدهند. پس در گام دوم با باید تمرکز کنیم بر سبک زندگی تغییریافته یا رو به تغییر افراد و در گام سوم به آسیبهای اجتماعی و حل آنها بپردازیم. در این مسیر اگر قراراست بسته تشویقی داده شود، باید این بسته بتواند زندگی خانواده را تکان بدهد؛ مثلا برای زوجهایی که مسکن ندارند، به سرعت مسکن ارزان قیمت بدهند با تسهیلات بلند مدت. زوجها در بهدست آوردن شغلهای با دوام و با درآمد مکفی، در اولویت باشند. چه کسی الان حاضر است بهخاطر یک خودرو یا وام ۱۰، ،۲۰ ۳۰ هزار تومانی، فرزند اضافه بیاورد؟ آنهم وامی که ممکن است اصلا نتواند از پس پرداخت قسطهای آن برآید. بستههای تا این حد کوچک، نشانگر «کوچک بودن» برنامههای دولتمردان ما و نداشتن یک افق دید بلند، سوءمدیریت و عدم درک بهموقع مسائل توسط برخی از مسئولینی است که در حال سیاستگذاری و اجرای برنامهها در این زمینه هستند.به نظر من اگر دولت واقعا انتظار زادآوری بیشتر از مردم دارد، اول باید در مورد مدیران منتخبش تجدیدنظر کند و اول برود بهسوی انتخاب مدیران کارآمد بر اساس شایستگی و نه بر اساس گرایشها. دوم اینکه حتما باید فکری به حال معضلات اقتصادی کشور بشود. من امیدوارم که حداقل دولت سیزدهم اشتباهات دولتهای نهم تا دوازدهم را تکرار نکند.
یک مسئله قابل تامل در این مورد، این است که در حال حاضر طبقه متوسط به بالای کشور ما، تمایل بسیار کمی برای فرزندآوری دارند؛ یعنی افرادی که مشکلات اقتصادی کمتری داشته و قاعدتا باید تعداد فرزندان بیشتری داشته باشند. ولی برعکس در بین روستائیان وعشایر میزان فرزندآوری بیشتر است. نگاه شما به این مسئله چگونه است؟
در این مورد هم من باید به دو نکته اشاره کنم. اولا مگر چند درصد جمعیت کشور ما را عشایر تشکیل میدهند؟ دو مورد روستائیان هم، الان وضعیت تفاوت کرده و این جمعیت هم تمایل اندکی به فرزندآوری دارند. درست است که سن ازدواج در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری، پائینتر و طبعا بُعد خانوار هم بزرگتر است. ولی امروز اکثر روستائیان یا قشر فرودست شهری، بیشتر از یکی یا دوتا فرزند ندارند. نکته دوم اینکه قشر فرودست امروز جامعه ما، افرادی هستند که پنج سال پیش، جزو قشر متوسط بودند.اما به دلیل معضلات اقتصادی، از قشر خودشان سقوط کردند. این افراد از نظر فرهنگی، منتالی و سبک زندگی، هنوز جزو طبقه متوسط هستند و فقط از نظر اقتصادی سقوط کردهاند. یقینا این قشر علیرغم مشکلات اقتصادی، فرهنگ خاص خود را حفظ کردهاند و علاقهای به افزایش فرزند ندارند. در مناطق جنوب شهرو حاشیههای شهر تهران، یک فرد کارگر که حداقل حقوق تامین اجتماعی و وزارت کار را میگیرد هم تمایلی به فرزندآوری ندارد. چون تامین هزینههای یک فرزند عملا با وضعیت اقتصادی که درگیر آن است امکانپذیر نیست. ولی بله این را قبول دارم که علاقه و تمایل به فرزندآوری در بین لایههای مرفه جامعه هم از نظر فرهنگی و هم از نظر اقتصادی، بسیار کم است. دلیل عدم زادآوری در میان قشر بالادست جامعه معمولا ربطی به اقتصاد آنان نداشته و بیشتر پای مسائل فرهنگی و سبک زندگی و مصالح زندگیشان در میان است. این افراد مرفه، برای فرزندآوری، بیشتر فکر و برنامهریزی میکنند و ترجیحشان این است که بیشتر دنبال خواستهها و علایق شخصی خود بروند. به همین دلیل تمایلی به فرزند زیاد ندارند. در بین قشر متوسط به پائین و فرودست جامعه ما، مهمترین عامل فراگیر، در شرایط فعلی، مسائل اقتصادی است.
برخی از جوانان ما مدتی است به نگهداری حیوان خانگی روی آوردهاند، در حالیکه در مواردی هزینه نگهداری از این حیوانات، کمتر از نگهداری و بزرگ کردن یک فرزند نیست، دلیل این امر چیست؟
یک دلیل عمده این است که انسان در سنی، دوست دارد والد باشد، اما از آنجا که امکان یا شرایط ازدواج وجود ندارد و یا به این دلیل که ازدواج و فرزندآوری مسئولیتهایی بیش از داشتن همسر-طلاق و خیانت- و فرزند، درپی دارد، جوانان به سمت نگهداری حیوان خانگی میروند. به هرحال حیوان خانگی سن محدودی دارد. اما یک فرزند، علاوه بر مسئولیتهای اخلاقی و تربیتی فراوان، مدتهای طولانی نیاز به حمایت خانواده دارد. طبیعی است که با تغییر لایف استایل جوانان، برخی از آنان ترجیح میدهند نقش والد را برای پِت خانگی خود بازی کنند، بی آنکه هزینه طولانیمدت مالی و عاطفی بپردازند.
اخیرا طرحی ارائه شده به نام «طرح جوانی جمعیت» که بر اساس ماده ۵۱ آن، قانون توزیع رایگان و یارانهای وسایل جلوگیری در شبکه بهداشت را ممنوع خواهد شد، در تبصره این ماده، فروش داروی جلوگیری در داروخانهها هم منوط بهدستور پزشک شده است. ماده ۵۲ نیز عقیمسازی موقت و دائم را جرمانگاری میکند. بر اساس ماده ۵۴ این قانون تمام آزمایشگاهها باید بهصورت آنلاین اطلاعات مراجعهکنندگان را ثبت کند و اگرزنی برای تشخیص بارداری اقدام کند اطلاعاتش ثبت و تا زمان زایمان ردیابی میشود و تا زمانی که فرزندی به دنیا نیاورد متهم به سقط است! به نظر شما چنین طرح موجب ایجاد چه مشکلات و عوارضی خواهد شد؟ ضمن اینکه طبعا، باز هم طبقه مرفه میتواند از وسایل جلوگیری آزاد استفاده کند.
برخی از مسئولان در بدنه دولت، متاسفانه از این طرحهای عجیب، زیاد ارائه دادهاند.پیشنهاد من به این عزیزان این است که اگر واقعا در این مورد تا این حد جدی هستند، برای هر خانه، یک پلیس بگذارند! یا در خانه مردم دوربینهای مدار بسته بگذارند و بهطور مستقیم در جریان امور خانوادگی افراد قرار بگیرند. در مورد اینکه شما اشاره میکنید طبقه مرفه میتوانند از وسایل جلوگیری از بارداری استفاده کنند، پیشبینی من خلاف پیشبینی شماست، این طرحهای محدودکننده و پلیسی، اول اصلا جوابگوی انتظار برنامهریزان و طراحان نخواهد بود. دوما موجب افزایش بیش ازحد سقط جنینهای غیرقانونی و زیرزمینی به دلیل بارداریهای ناخواسته، خواهد شد. در مورد آن بخش از این طرح که گفته داروهای جلوگیری باید توسط پزشک تجویز شود، باید بگویم که فقط بازار ناصر خسرو را رونق خواهند بخشید. ما میدانیم که در کشورما بسیاری از طرحهایی که سازو کارهای قانونی هم دارند، به دلیل عدم وجود دید و نگاه همهجانبه، بهصورت زیرزمینی، قابلیت اجرایی خود را از دست دادهاند. برای همین است که من اصرار دارم برای طراحی یک برنامه و لایحه، باید حتما از نظر متخصصان و کارشناسان استفاده شود. اینکه زنان باردار ردیابی شوند، کالاهای جلوگیری گران و ممنوع شوند، از نظر منِ روانشناس و کارشناس اجتماعی، از پیش شکست خورده است. این نوع برنامهریزیها، دقیقا از سر استیصال و سوءمدیریت و نشناختن جامعه و گروه مخاطب است. چنین طرحهایی بار اجتماعی زیادی بر دوش دولت میگذارد چرا که موجب افزایش آسیبهای اجتماعی فراوان میشود و در نهایت هم این طرح میرود کنار بسیاری از طرحهای ناکارآمدی از این دست که انواع دولتها، آنها را ارائه دادهاند. این طرحها، چه تشویقی و چه پلیسی و همراه با تهدید، محکوم به شکست هستند. چرا که افراد تصمیمگیرنده و برنامهریز، متاسفانه افق دید محدودی دارند، کمسواد و کمتجربه و بر اساس ذهنیات خودشان، در حال حرکت هستند. این گروه قلیل، شناختی از احاد جامعه ما ندارند. با اجرای این طرح، رشوه دادن به آزمایشگاهها بیشتر میشود؛ موردی که در زمینه کرونا هم داشتیم.
یکی دیگر از طرحهای جدید مجلس، اعطای تابعیت دائم یا طولانی مدت به اتباع خارجی است، با توجه به بحران جمعیت و ایجاد مشوق برای افرادی که به جمهوری اسلامی خدمت کردهاند، یعنی هدف اصلی دولت از دادن این تابعیت، فرزندآوری توسط اتباع خارجی است. آیا این طرح مشکلی در ترکیب جمعیتی کشور ما به وجود نمیآورد؟
این طرح، از جمله طرحهایی است که درهمه دنیا در حال اجراست و طرح تازهای نیست. کشورهایی مانند آلمان، انگلیس، سوئد، سوئیس، ایتالیا، اسپانیا و ... سالهاست در حال اجرای این طرح هستند. بهویژه به مهاجرانی که فرزند هم دارند، راحتتر تابعیت میدهند. اما یک نکته یا مشکل اساسی در مورد کشور ما وجود دارد؛ آنهم نبود جاذبههای مهاجرپذیری مانند اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و ... است. گفتن ندارد که بسیاری از جوانان و متخصصان و حتی مردم عادی کشور خودمان این روزها در حال مهاجرت یا در فکر مهاجرت و خارج شدن از کشور هستند و در کشورهای دیگر سرمایهگذاری میکنند. طبیعتا، مهاجر خارجی که وارد کشور ما میشود، از مالزی و کره جنوبی و کشورهایی که خودشان شاخصهای بالایی دارند، نخواهد بود. تنها کشوری که ممکن است از این طرح استقبال کند، کشور افغانستان است که متاسفانه مردم شریف آنها، آواره شده یا وضعیت اقتصادی خوبی در کشور خودشان ندارند و معمولا هزارههایی هستند که سالهای طولانیست در ایران اقامت دارند. واقعیت هم این است که مهاجرپذیری و فرزندآوری مهاجران، تغییر قابل توجهی در ترکیب جمعیتی و فرهنگی ما بهوجود نخواهد آورد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟