جو بایدن در دیداری که ژوئن گذشته در ژنو با ولادیمیر پوتین برگزار کرده بود، از تمایل خود برای «روابط باثبات و قابل پیشبینی» با روسیه حرف زده بود. و از بسیاری زمینههای دیگر که این دو میتوانستند در آنها با یکدیگر همکاری داشته باشند، به ویژه بحث سلاحهای هستهای و تروریسم. این بار اما بایدن در تماس ویدئویی دو ساعتهای که با ولادیمیر پوتین برقرار کرد، به همتای روس خود هشدار داد و تهدیدش کرد که اگر نیروهای روسیِ گردآمده در مرزهای اوکراین، حملهای را آغاز کنند، قصاص خواهند شد.
جیک سالیوان، مشاور امنیتی بایدن گفت: «او در این دیدار صراحتاً به پوتین اعلام کرده که در صورت حملهی روسیه به اوکراین، ایالاتمتحده و متحدان اروپایی او واکنش اقتصادی سختی نشان خواهند داد. ما ابزارهای دفاعی بیشتری در اختیار اوکراینیها قرار میدهیم و متحدان خود در ناتو در جناح شرقی را با قابلیتهای مازاد در پاسخ به تشدید تنشها تقویت خواهیم کرد.»
سیگنال ضمنی این پیغام این است که تاکتیکهای قلدرانهی پوتین، احتمال دارد همان نتیجهای را به همراه بیاورد که پوتین از آن اجتناب میکرده: یعنی تقویت ناتو در مرزهای روسیه. گفته میشود که امریکا همچنین به روسیه پیشنهاد یک رمپ دیپلماتیک داده است؛ آن هم در قالب «مذاکرهای که موضوعات استراتژیک وسیعتری را (در اروپا) در بر میگیرد». به نظر میرسد که سالیوان به توافقاتی میاندیشد که نیروها را در طول جنگ سرد محدود کند. اما چنین گفتوگویی تنها میتواند «در چارچوب تنشزدایی» اتفاق بیفتد. دو طرف، به دیدارهای خود در روزهای آینده ادامه خواهند داد.
سالیوان توضیح نداد که آیا تحریمها، «گزینهی هستهای» قطع ارتباط روسیه با شبکههای مالی غربی، به ویژه سیستم حملونقل ارزی سوئیفت را شامل میشوند یا خیر. با این حال او این احتمال را مطرح کرد که از آلمان خواسته شود افتتاح نورداستریم۲، خط لولهای که برای پمپاژ گاز روسیه به اروپا ساخته شده است را متوقف کند. سالیوان، پاسخ روشنی به این سؤال که آیا جهانِ پس از اجلاس، محل امنتری خواهد بود یا نه، ارائه نکرد. او گفت: «معیار نهاییِ امن بودن جهان، حقایق روی زمین است. میزان، اقداماتی هستند که انجام میشوند؛ در این مورد منظور اقدامات روسیه است. باید منتظر ماند و دید.»
خیلی چیزها به محاسبات پوتین بستگی دارند. او بیشک منافعی که میتوان از دیپلماسی به دست آورد را با مزایا و خطرات اقدام نظامی مورد مقایسه قرار داده است. بسیاری بر این باورند که مانورهای نظامی او صرفاً برای جلب توجه امریکاییها طراحی شدهاند. تجمعی مشابه در بهار، به برگزاری نشست حضوری ماه ژوئن در ژنو منجر شده بود. دیدار ژنو نیز برای او موجبات برقراری تماس دو ساعتهی تصویری را فراهم کرد... اما با این حال تعداد کمی میتوانند ادعا کنند که از اهداف واقعی پوتین اطلاع دارند.
ابتدای امر خواستههای رسمی روسیه عجیب به نظر میرسند. پوتین میگوید که تضمینی میخواهد که اوکراین هیچگاه به ناتو نخواهد پیوست و این کشور پایگاهی برای تسلیحات غربی (که میتوانند روسیه را تهدید کنند) نخواهد شد. _این خواستهها در شرایطی مطرح شدهاند که وقوع هیچکدامشان خیلی هم محتمل به نظر نمیرسد. با این حال ناتو احساس میکند هیچوقت نمیتواند قول قطعی بدهد که اوکراین هرگز بهش نخواهد پیوست. همانطور که در نشست بخارست سال ۲۰۰۸ هم اعلام کرده بود که اوکراین و گرجستان (یکی دیگر از جمهوریهای شوروی سابق که قلمرو خود را به نفع جداییطلبان مورد حمایت روسیه از کف داده است) حتی اگر در «برنامهی اقدام عضویت» رسمی نیز گنجانده نشده باشند، «عضو ناتو خواهند شد.» و آقای سالیوان به عنوان یک اصل اعلام کرد: «کشورها باید آزادانه انتخاب کنند که با چه کسی ارتباط برقرار خواهند کرد.» و با این وجود، با توجه به شکنندگی دولت اوکراین، فساد گستردهی این کشور و درگیریهای حلنشده در آن، عضویت در ناتو، اگر نگوییم غیرممکن، لااقل هدفی دور به نظر میرسد.
یوجین رومر از بنیاد کارنگی برای صلح بینالملل (که یک اتاق فکر است) میگوید: «مشکل اصلی پوتین ممکن است بیشتر پیوستن ناتو به اوکراین باشد، تا ملحق شدن اوکراین به ناتو.» به عبارت دیگر دولت روسیه بیشتر نگران نقش فزاینده ناتو و کشورهای غربی در تسلیح و آموزش نیروهای اوکراینی است؛ تا درجهای که حریفی قدرتر پیشروشان بگذارد. حریفی حالا نه آنقدر قوی که بتواند با روسیه مقابله کند؛ اما لااقل آنقدری در توانش باشد که مناطق جداشده شرق اوکراین را که توسط روسیه محافظت نمیشوند باز پس بگیرد. اوکراین یکی از بزرگترین دریافتکنندههای کمکهای تسلیحاتی و غیرنظامی امریکاست. انتظار میرود امسال هم از دولت امریکا ۴۶۴ میلیون دلار دریافتی داشته باشد... که البته ۳۹۰ میلیون دلارش امدادهای نظامیست.
به طور گستردهتر، پوتین میخواهد امریکا تشخیص بدهد که اوکراین به حق! باید در حیطهی نفوذ او باشد. همانطور که او تابستان گذشته در مقالهای حق تاریخی اوکراین را به عنوان کشوری مستقل زیر سؤال برده و اعلام کرده بود که «حاکمیت واقعی اوکراین تنها در مشارکت با روسیه امکانپذیر است.»
پوتین در سال ۲۰۱۴، کریمه را به تصرف خود درآورد و آن را ضمیمه کرد؛ همانطور که از جداییطلبان روسی زبان در شرق این کشور حمایت کرده، نیروهای اوکراینی را در هم شکست و جمهوریهای دونتسک و لوهانسک را پدید آورد. توافقنامههای مینسک، که هدفشان پایان دادن به مناقشه بود، کشوری بسیار غیرمتمرکز ایجاد میکرد و در واقع به روسیه در اقداماتش حق وتو میداد. اما روسیه، اوکراین و نیروهای جداییطلب بر سر معنای دقیق خودشان و توالی گامهایی که باید بردارند با بنبست مواجه شدهاند. ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین، در مقابل فشارهای روسیه مقاومت کرده است... هر چند با تمهیداتی شبههانگیز. کمپین ضد اولیگارشی او با مقابله با ویکتور مدودچوک، دوست آقای پوتین ایجاد شد؛ کسی که کانالهای تلویزیونیاش تبلیغاتی طرفدار کرملین انجام میدادند. او حالا به اتهام خیانت در بازداشت خانگی به سر میبرد.
چنانچه پوتین موفق نشود اوکراین را به عنوان بخشی از روسیه باز پس بگیرد، ممکن است به «فنلاندسازی»اش بسنده کند... منظور تبدیل اوکراین به کشوری حائل و بیطرف، به سبک جنگهای سرد. کرت ولکر، فرستاده ویژه سابق به اوکراین در دولت دونالد ترامپ، میگوید: «پوتین لزوماً وضعیتی غایی را در ذهن تصور نکرده است. او میخواهد موقعیتهای قدرت ایجاد نموده و ازشان بهرهبرداری کند.» ولکر استدلال میکند که پوتین حالا نیروهای خود را بسیج کرده تا از «ضعف»ای که در دولت امریکا حس میکند، نهایت استفاده را ببرد. امریکایی که حالا درگیر امور داخلی خویش و تمرکز بر چین است. در سوی دیگر، شرایط اروپا پس از برگزیت مطرح است و همینطور کنارهگیری آنگلا مرکل، صدراعظم قدیمی و محافظهکار آلمان. و در اوکراین هم که آقای زلنسکی محبوبیت خود را از دست داده است.
بایدن، با وجود تمام سختگیریهایش به نظر میرسد محدودیتی واضح و صریح برای آنچه امریکا آمادگی انجامش را دارد، تعیین کرده است. سالیوان گفت که هدف امریکا «ممانعت از تعدی بیشتر روسیه به قلمروهای باقیمانده از اوکراین است.» به نظر میرسد که این امر چشمانداز الحاق مناطق جداشده را مسدود نکرده باشد. و گرچه امریکا جهت اطمینان دادن به متحدان ناتو، آمادگی ارسال نیروهای بیشتر را دارد، اما سالیوان خاطرنشان کرد که بایدن پیشنهادی برای اعزام نیروهای امریکایی خود به اوکراین مطرح نکرده است.
سؤال اینجاست که اگر جلوی تهاجم گرفته شود، موضوع دیپلماتیک بعدی که پوتین و بایدن میتوانند بر سرش توافق کنند چیست. اگر چه پوتین عمیقاً به اوکراین اهمیت میدهد اما بایدن به نظر میرسد میخواهد هر چه سریعتر این مسئله را از سر خود باز کند. این کشور در سیاست داخلی امریکا، وضعیت ناخوشایندی داشته است: تلاش ترامپ برای افشای معاملات تجاری هانتر، پسر بایدن، در اوکراین، به تسریع اولین استیضاح ترامپ انجامید. اما این مسائل برای بایدنی که ابتدای دولتش را مذاکرات آهسته با اوکراین پیش میبرد و در مقطعی کوتاه هم حتی برخی کمکهای نظامی را به حال تعلیق درآورد، چندان ساده تلقی نمیشود.
گرچه بایدن در فاصلهای کوتاه هم قبل و هم بعد از دیدارش با پوتین با رهبران اروپایی صحبت کرد، اما تماس پیش از نشست با آقای زلنسکی به آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه واگذار شد (بایدن در نهم دسامبر با آقای زلنسکی صحبت خواهد کرد). توئیت آقای زلنسکی که از امریکاییها تشکر میکرد، با پاسخی تند به پایان رسید: «بدون اوکراین! هیچ چیز در مورد اوکراین (معنا ندارد).»
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟