وقتی به دنیا آمد عارف قزوینی ۱۵سال داشت، علیاکبر دهخدا ۱۸ سال و محمدتقی بهار ۱۱ سال. ۶۰ سال هم از مرگ الکساندر پوشکین میگذشت.اتفاقهای سیاسی هم یکی پشت دیگری رخ میداد، از درگذشت مظفرالدینشاه گرفته تا تمام ماجراهای انقلاب مشروطه.وقتی فوت کرد ۱۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد و ۲۰ سال از اشغال ایران توسط متفقین می گذشت. با این حال نیما یوشیج حتی بعد از مرگش مثل رودخانهای شد که جاری بودن را به جای رکود انتخاب کرد. آنچنان که خودش میگفت: «من به رودخانه شبیه هستم که از هر جای آن لازم باشد، بدون سر و صدا میتوان آب برداشت.» امروز شصت و دومین سالگرد فوت اوست که بنیانگذاری و معماری شعر نو فارسی در کارنامه اش می درخشد. کسی که تمام جریانهای شعریِ پس از او، به نوعی میراثبر شعر او شدند. او که موقعیت شعربودن را در ۳۸ سال تغییر داد؛ آن هم درست در زمانهای که جامعه ایرانی از بستر سنت در حال جداشدن بود و هوای نوخواهی و نوطلبی به سرش زده بود و دیگر نه سنتی بود؛ نه مدرن. امروز خانه نیما به موزه بدل شده و شاید اشعار مریدانی چون شاملو و ابتهاج که چندان مستقیم در پرورش آن ها نکوشید بیشتر از اشعار خودش میان جوانان دست به دست شود. با این حال تاریخ نشان داده که از نیما بیش از یک نام باقی مانده است. شاعری که از قاصد روزان ابری به شاعرِ شاعرانِ معاصر بدل شد.
این خبر تکمیل میشود
هشدار جدی پزشکان و متخصصان عفونی
بررسی دو گروه فیکنیوز
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک
شماهم به نیما کوتاه و کم پرداختید درست مثل ندیده شدنش در جهانِ شعر معاصرِ ایران که هیچ وقت جایگاه واقعیش را پیدا نکرد و شاگردانش به مراتب از خودش مشهورتر بودند. کاش بیشتر به دورههای شعریش میپرداختید و خوانش بعصی شعرهای اثرگذارش خالی از لطف نبود.