شاید اعتضاد الملک یا همان هدایتقلی خان، نویسنده، مورخ و شاعر ، به خاطرش خطور نمیکرد که پنجمین فرزند او که در بیست و هشتم بهمن ۱۲۸۱ به دنیا آمده بود به گونهای دگر خواهد رفت و راه و رسم اجدادی را نخواهد پیمود. صادق هدایت متولد تهران بود. او دوره ابتدایی را در مدرسه علمیه تهران، اول متوسطه را در دارالفنون و دوره دوم را در سن لویی گذراند و در سال ۱۳۰۴ فارغ التحصیل شد. او هنوز درس خود را به پایان نبرده بود که در سال ۱۳۰۳ نخستین آثارش را به نامهای «رباعیات خیام» و بعد از آن «انسان و حیوان» منتشر کرد. صادق از سال ۱۳۰۵ تا ۱۳۰۹ در بلژیک و فرانسه به تحصیلات خود ادامه داد و در بازگشت به وطن به موازات کار قلم، در بانک ملی و سپس اداره تجارت و آنگاه وزارت امور خارجه و… به کار پرداخت زیرا داستاننگاری، مجلهنویسی و کار قلم نمیتوانست هزینههای او را تامین کند و بستر فکری جامعه ایرانی وقت نویسندگی را همانند نقاشی و موسیقی شغل واقعی نمیپنداشت. صادق با داشتن این همه کار حتی موفق به خرید خانه نشد و در خانه قدیمی پدری زندگی میکرد. در سال ۱۳۱۴ او را به خاطر چند جمله که در داستان وق وق صاحاب نوشته بود به اداره پلیس احضار کردند و چون انتظار آن را نداشت در روحیهاش تاثیر عمیقا منفی باقی گذارد، به هند رفت و نزد یک پارسی هندی به تحقیق درباره فارسی عهد ساسانیان پرداخت. بُعدی از شخصیت هنری اش که کمی نادیده مانده, طراح و نقاش بودن اوست. هدایت برای کتاب های اش طرح می کشید و نقاشی هایی در سبک های رئال، سوررئال و کوبیسم دارد. اما برای بسیاری از ایرانیان تصویر کتابهای صادق هدایت روی زمین و در بساط کتابفروشیهای کنار پیادهرو تصویر آشناتریست تا دیدن کتابهای این نویسنده پرآوازه معاصر، پشت پیشخوان کتابفروشیهای شهر. اغراق نیست اگر بگوییم تعداد نسخههای به اصطلاح «افست» رمان معروف هدایت یعنی «بوف کور» میلیونها بار تکثیر شده و از کنار پیادهروها و در کتابفروشیهای غیررسمی به دست دوستداران ادبیات معاصر فارسی رسیده است. هرچند که صادق هدایت همواره نامی ممنوعه برای متولیان فرهنگ در کشور بوده اما در تمام سالهایی که از مرگ این نابغه داستاننویسی میگذرد جایگاه مهم او در تاریخ ادبیات معاصر ایران بیشتر تثبیت میشود.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟