جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ 22 November 2024
يکشنبه ۰۱ اسفند ۱۴۰۰ - ۲۰:۳۵
کد خبر: ۵۰۵۱۹
الکساندر گابویف از مسکو می‌نویسد

چرا پوتین و اطرافیانش جنگ می‌خواهند

چرا پوتین و اطرافیانش جنگ می‌خواهند
چرا اطرافیان ولادیمیر پوتین از پیامدهای احتمالی دور جدید تحریم‌های اقتصادی گسترده نمی‌ترسند؟
نویسنده :
مونس نظری

در مسکو هر جا را نگاه کنید جمعی از نخبگان روسی را می‌بینید که با تعجب مانده‌اند که چرا غرب فکر می‌کند جنگ در اوکراین روش مطلوب کرملین است. حتی اگر ارتش روسیه بتواند ضمن داشتن تلفاتی بسیار، کیف را با شکستی فوری و تحقیر‎آمیز مواجه کند هم باز آسیبی که این هجوم به منافع ملی روسیه وارد می‌کند قطع به یقین از هر دستاورد نظامی احتمالی بیشتر خواهد بود.

مشکل اینجاست که هشت سال پیش هم، زمانی که تصمیماتی سرنوشت‌ساز گرفته می‌شد برای الحاق کریمه و دامن زدن به درگیری در منطقه دونباس... منطقی مشابه صدق می‌کرد. این واقعیت که روسیه در تمام این سال‌ها توانسته است پیامدهای بین‌المللی را تاب آورد، خودش توضیح می‌دهد که چرا این منطقه بار دیگر خود را در آستانه جنگ می‌بیند.

وقتی صحبت از اوکراین به میان می‌آید مردم مسکو و غرب را می‌توان با این فرض بخشید که سیاست کرملین با یک استراتژی بی‌علاقه مشخص می‌شود... استراتژی‌ای که برگرفته از ساعت‌های بی‌پایان بحث‌های بین سازمانی است و سنجش جوانب مثبت و منفی. آنچه در واقع کرملین را به حرکت وامی‌دارد، ایده‌ها و منافع گروه کوچکی از ستوان‌های قدیمی به ریاست جمهور ولادیمیر پوتین و همچنین خود رهبری روسیه است. این گروه که از تصور افول نهایی غرب جسارت پیدا کرده‌اند، از رویارویی اروپا و امریکا خیالات زیادی در ذهن می‌پرورانند. در واقع اعضای اصلی این گروه را می‌توان از ذی‌نفعان اصلی انشقاقی عمیق‌تر دانست.

کابینه جنگ آقای پوتین را در نظر بگیرید که محل اکثر تصمیم‌گیری‌هاست. این سازمان متشکل از نیکولای پاتروشف، رئیس شورای امنیت؛ الکساندر بورتنیکوف، رئیس FSB (سازمان جانشین اصلی سرویس اطلاعاتی KGB)؛ سرگئی ناریشکین، رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه؛ و وزیر دفاع سرگئی شویگو، می‌شود. گروهی که میانگین سنی‌شان ۶۸ سال است و نقاط مشترک زیادی با هم دارند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، که پوتین مشهور! آن را فاجعه ژئوپلتیک قرن بیستم توصیف کرده است، بخش تعیین‌کننده زندگی بزرگ‌سالان آنها بود. از هر پنج نفر، چهار تاشان، دارای سابقه KGB هستند، که سه نفر از این تعداد و از جمله شخص رئیس جمهور از رده‌های ضد‎جاسوسی محسوب می‌شوند. داریم در مورد مردانی سرسخت حرف می‌زنیم... نه سرگئی لاروف، وزیر امور خارجه‌ی اتو‎کشیده‌ای که سیاست خارجی کشور را اداره می‌کند.

در سال‌های اخیر، اعضای این گروه سروصدای زیادی کرده‌اند. آقای پاتروشف و ناریشکین، مصاحبه‌های طولانی انجام می‌دهند و دیدگاه‌های خود را در مورد پیشرفت‌های جهانی و نقش بین‌المللی روسیه بیان می‌کنند. بر مبنای صحبت‌های ایشان، نظم تحت رهبری امریکا به سبب شکست دموکراسی غربی و درگیری‌های داخلی ناشی از ترویج تساهل، و چند فرهنگی و احترام به حقوق اقلیت تحریک گردیده و به بحران عمیقی دچار شده است. نظم چندقطبی جدیدی در حال شکل‌گیری است... نظمی که نشان از شیفت پیدا کردن توقف‌ناپذیر قدرت به سوی رژیم‌های اقتدارگرایِ حامی ارزش‌های سنتی دارد. حالا با یک روسیه چابک و احیا شده روبه‌رو هستیم که به موازات چین در حال ظهور و اوج گرفتن هستند. این زوج حالا مدعی شده‌اند که با توجه به روال پیشروی امور در کشورهای غربی، کاملاً طبیعی می‌نماید که این ممالک (غربی‌ها) به دنبال مهار روسیه و استقرار رژیم‌های طرفدار غرب در جمهوری‌های شوروی سابق باشند. هدف غایی غرب از انقلاب رنگی در روسیه به فروپاشی قطعی در این کشور منجر خواهد شد.

به گفته اطرافیان پوتین، واشنگتن کار ناتمامی را در تداوم و موفقیت روسیه می‌بیند. با کاهش قدرت امریکا، روش‌های این کشور در حال تهاجمی‌تر شدن است. به همین دلیل هم هست که نمی‌توان به غرب اعتماد کرد. بهترین روش برای تضمین امنیت رژیم سیاسی موجود در روسیه و پیش‌برد منافع ملی این کشور این است که تعادل امریکا دچار اختلال شود.

از این منظر اگر نگاه بکنیم، اوکراین میدان اصلی مبارزه است. ریسک‌ها نمی‌توانند بالاتر بروند. اگر مسکو اجازه بدهد که این کشور به طور کامل در حوزه نفوذ غرب جذب بشود، استقامت روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ نیز در معرض تهدید قرار خواهد گرفت. در سطح شخصی، جهان‌بینی مردان سخت، ملغمه‌ای است عجیب از میهن‌پرستی متعصبانه‌ی قدرت‌های بزرگ و تله‌های ایمان ارتدوکسی روسیه. این واقعیت که نخبگان جدید در کیف، ملی‌گرایان اوکراینی قرن بیستم را ستایش کرده و از سوی دیگر مسکو را بی‌اهمیت انگاشته و نادیده‌اش بگیرند، توهین بزرگی در مسکو به شمار می‌رود.

پس چرا اطرافیان پوتین از پیامدهای احتمالی دور جدید تحریم‌های اقتصادی گسترده نمی‌ترسند؟ از نظر آنها، تحریم‌هایی که غرب برای مجازات روسیه به خاطر الحاق کریمه و جنگ در دونباس اعمال کرد، عمدتاً دلیلش کنترل قدرت روسیه بوده. امریکا و متحدانش می‌توانستند راهی برای معرفی آنها پیدا کنند و تنها دنبال بهانه می‌گشتند. این‌ها دیدگاه‌هایی هستند که از سال ۲۰۱۴ تثبیت شده‌اند. آقایان پاتروشف، بورتینکوف و ناریشکین، همگی‌شان همین حالا هم خود را (به همراه بسیاری دیگر از اعضای حلقه داخلی آقای پوتین) در فهرست سیاه خزانه‌داری ایالات متحده می‌بینند. برای آنها هیچ راهی برای بازگشت به آسایش مخلوقات غرب وجود ندارد. سرنوشت محتوم ایشان این است که در دژ روسیه به زندگی‌شان پایان دهند... به همراه دارایی‌هایی که دارند و بستگان‌شان.

در مورد تحریم‌های مربوط به بخش، نظیر تحریم‌هایی که تیم جو بایدن قصد اعمال آنها را در صورت حمله روسیه به اوکراین دارد، باید گفت که این تحریم‌ها تا حد زیادی به تقویتِ جایگاه این مردان سخت در اقتصاد ملی‌شان منجر خواهد شد. تلاش برای جایگزینی واردات، جریان‌های زیادی از بودجه دولتی ایجاد کرده‌اند که توسط گروه‌ها و نمایندگان ایشان کنترل می‌شود... از جمله از طریق روستخ (روسی: Postex... که شرکتی دولتی است برای کمک به توسعه و تولید و صادرات محصولات با فناوری پیشرفته). این شرکت بزرگ دولتی، توسط یکی از دوستان آقای پوتین اداره می‌شود؛ سرگئی چمزوف، رفیقی که از روزهای کا‌گ‌ب پوتین در آلمان شرقی برایش مانده است. به همین ترتیب، ممنوعیت واردات مواد غذایی از کشورهایی که روسیه را تحریم کرده‌اند، نتیجه‌ای نداشته جز رشد چشم‌گیرِ تجارت کشاورزی این کشور؛ که این بخش هم تحت نظارت دیمیتری، پسر بزرگ پاتروشف، وزیر کشاورزی پوتین قرار دارد.

تحریم‌هایی که انقدر حرف‌شان می‌رود، به طور مشابه به بزرگ‌تر شدن نقش بانک‌های دولتی انجامیده‌اند... بانک‌هایی که بالطبع (جای هیچ تعجبی نیست) مملو هستند از کهنه‌سربازان کا‌گ‌ب. مخلص کلام اینکه تحریم‌های بیشتر نه تنها به کابینه جنگ آقای پوتین لطمه نمی‌زند، بلکه جایگاه اعضای آن را هم به عنوان ذی‌نفعان اصلی از خودکامگی اقتصادیِ رو به رشد در روسیه تضمین می‌کند. منطقی مشابه در مورد سیاست‌های داخلی نیز صدق می‌کند: با تنزل کشور به یک وضعیت نسبتاً دائمی از محاصره شده‌گی! (تحت محاصره بودن)، سرویس‌های امنیتی روسیه در حال تبدیل شدن به مهم‌ترین ستون‌های رژیم هستند. موضوعی که چنگ‌اندازی و تسلط مردان سخت را بر کشورشان بیشتر نیز می‌کند.

با گذشت دو سالی که از دوران قرنطینه‌های ناشی از کووید بر رؤسای کرملین گذشته، ایشان گرایش آشکاری به دید تونلی (دیدشان محدود شده است به تهدیدها و محدودیت‌های پیرامون خودشان. مترجم.) و کاستن از کنترل‌گری پیدا کرده‌اند. منافع روسیه حالا به صورت فزاینده‌ای با منافع شخصی افرادی که در صدر نظام این کشور قرار دارند، در‎آمیخته است.

#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز

 

 

 

منبع خبر : اکونومیست
منبع: اکونومیست
ارسال نظر
captcha
captcha
پربازدیدترین ویدیوها
  • تازه‌ها
  • پربازدیدها

دادگاه لاهه حکم جلب صادر کرد | نتانیاهو بازداشت می‌شود؟!

چقدر از قطعی برق به خاطر استخراج بیت‌کوین است؟

جزئیات دیدار رئیس جمهور با وزیر خارجه سوریه | پزشکیان: ایران دست از حمایت از دوستان خود برنخواهد داشت

برنامه سپاه تا ۴ سال آینده رسیدن به مدار ۳۶هزار کیلومتری زمین است

قطعنامه حقوق بشری کانادا علیه ایران به تصویب رسید

توصیه می‌کنم کشورهای اروپایی از فرصت گفتگویی که دولت چهاردهم ایجاد کرده، استفاده کنند

گفتگوی تلفنی عراقچی با وزرای خارجه کشورهای عضو شورای حکام آژانس

اوکراین برای نخستین بار با موشک دوربرد بریتانیایی «سایه طوفان» خاک روسیه را هدف قرار داد

آمریکا پیش‌نویس قطعنامه آتش‌بس غزه را وتو کرد

شیخ نعیم قاسم: حزب‌الله بر اساس ۲ مسیر میدان و مذاکره عمل می‌کند

رهبری شخصا به دکتر پزشکیان فرمودند با اصلاح قانون تابعیت قهری موافق هستم

مین‌گذاری بایدن سر راه ترامپ در اوکراین

گیر رسایی به ظریف، پچ‌پچ افزایش قیمت انرژی و تجمع معلمان در بهارستان

کلینیک ترک بی‌حجابی به کجا رسید

پیشنهاد سردبیر
زندگی