حمله روسیه به اوکراین، فاقد برنامهریزی است. در خارکف، دومین شهر این کشور، به نظر میرسد نیروهای دفاعی اوکراین یک حمله بزرگ را دفع کردهاند. در جنوب، نیروهای پوتین قلمروهایی را تصرف کردهاند... اما تا حدی با اجتناب از شهرهای اوکراین. نیروهای اوکراینی، حملات متعددی را در اطراف کیف خنثی کردهاند. در خود پایتخت، ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، چهرهای یاغی از خود به نمایش گذاشته. زلنسکی حالا خود را برخلاف نازیهایی که پوتین در سخنرانیهایش توصیف میکند، و در رأس ملتی جا انداخته که از شجاعت و میهنپرستی شکوفا شده است.
جنگ هنوز در هفته ابتدایی است. رئیس جمهور روسیه میتواند ذخایر نیروی نظامی را که هنوز میشود برای محاصره شهرهای اوکراین، از جمله کیف، ازشان استفاده کرد، فرا خوانَد... اقدامی که هزینههای بسیار زیادی را برای غیرنظامیان و سربازان هر دو طرف خواهد داشت. پوتین هنوز شانس پیروزی در این جنگ را دارد. چون او در نهایت میتواند یک دولت دستنشانده تحمیلی را در کیف یا خارکف، پایتخت اصلی شوروی اوکراین به صورت تحمیلی بر کرسی بنشاند. با این حال، در معنای وسیعتر، پوتین همان لحظهای که موظف به راهاندازی چنین جنگ فرسایشیای شد، شکست خورد. در اوکراین، روحیه میهن پرستانه ناشی از هدف قرار دادن شهرها و ساکنانشان از پیش این تضمین را داده است که هر دولتی که به نام پوتین بخواهد بر این آب و خاک حکمرانی کند، غیرقانونی تلقی میشود. در بعضی نقاط جهان حتی از او تصویری منحوس به نمایش گذاشته شده. او تنها رئیس جامعه خویش است. جامعهای که با رژیم سرکوبگر خود تحت سلطه درش آورده و بر آن ریاست میکند.
حالا به نظر میرسد که نخبگان روسی از ماجراجویی پارانوئیدی او وحشتزده شدهاند. نقشههای او در اوکراین هر چه بیشتر به بدی میگراید، به همان نسبت شکافهای بیشتری در رژیمش سر برآورده و مردم روسیه بیشتر به خیابانها میریزند. پوتین برای حفظ کرملین شاید ناچار شود چنان وحشتی ایجاد کند که روسیه دهههاست به خود ندیده است.
اولین اشتباه پوتین این بود که دشمنش را دستکم گرفت. شاید او به اشتباه تبلیغات خودش را باور کرده بود: این که اوکراین یک کشور واقعی نیست، بلکه مملکتی جعلی است که توسط سیا ساخته شده و کلاهبردارانی ادارهاش میکنند که پیشتر مورد تحقیر مردمان خود قرار گرفتهاند. باید گفت که اگر پوتین واقعاً تصور میکرده که اوکراین در اولین نمایش قدرت روسیه سر خم کرده و سقوط میکند، هیچ جای زندگیاش تا این حد دچار اشتباه و سوءتفاهم نبوده است.
اشتباه دوم آقای پوتین، سوء مدیریت نیروهای مسلح خودش بوده است. نیروی هوایی او تاکنون نتوانسته تسلط آسمان را به دست بگیرد. او سعی کرده به مردم خود اطمینان بدهد که روسیه درگیر جنگ نیست، بلکه گرفتار چیزی شده است که خود عملیات «نازیزدایی» خطابش میکند. یک مشت سربازی که نمیدانند برای چه به منطقه اعزام شدهاند، به اوکراین آمده و انتظار دارند به عنوان آزادیخواه ازشان استقبال شود. اینها گروهیاند که احیاناً اگر پوتین بهشان دستور سلاخی خویشان اوکراینیشان را بدهد، احتمال دارد اطاعتش نکنند. اگر بسیاری از نیروهای پوتین در تلاش برای در هم شکستن شهرهای اوکراین بمیرند (اتفاقی که به احتمال زیاد میافتد... کما اینکه که تا همین لحظه نیز افتاده است)، پوتین قادر نخواهد بود شمار تلفات را مثل رازی سر به مهر در کشور خود پنهان نگه دارد.
و سومین اشتباه او نیز دست کم گرفتن غرب بود. مجدداً شاید او اعتقاد داشت که این کار آنقدری اشتباه و خودپسندانه است که هیچ پاسخی برای آن وجود ندارد. به عنوان یک دیکتاتور احتمالاً برای او نیز سخت بوده است باور کند که ایمان مردم به دموکراسی، واقعی است... تقریباً به طور قطع میتوان گفت او از افزایش حمایت مردمی از اوکراین حیرت کرده است. _حمایتی که مثلاً لندنیها را مقابل سرود اوکراین سرپا میکند و دروازه براندنبورگ در برلین را به رنگ آبی و طلایی پرچم اوکراین در میآورد.
دولتهای غربی نهایتاً با الهامگیری از شجاعت اوکراینی و با تشویق شهروندان خود، اراده مقابله با این تجاوز را پیدا کردند. آنها به درستی از اقدام نظامی مستقیم علیه روسیه، مانند ایجاد منطقه پرواز ممنوع خودداری کردند. و در عوض در سومین تلاش خود، در ۲۶ فوریه، بر سر تحریمهای به واقع قدرتمند علیه بانک مرکزی روسیه و سیستم مالی آن به توافق رسیدند. اقداماتی که میتواند دسترسی به ذخایر کشور را مسدود کرده و بانکهای آن را تضعیف نماید. اقدامی که روز بعدش با واکنش پرخشم روسیه مواجه شد. پوتین با مشورت رؤسای نظامی خود، نیروهای هستهای کشور را در حالت آمادهباش بالاتر قرار داد. او تحریمهای اقتصادی را با جنگ هستهای یکی میدانست.
این تصمیم نه تنها به لحاظ اخلاقی اشتباه است، بلکه چشمانداز یک تشدید فاجعهبار را نیز افزایش میدهد. این راهکار پوتین، تصمیم غرب را مبنی بر اعمال تحریمها به یک «اشتباه» تبدیل نمیکند. جنگطلبی پوتین گواه آن است که او تا چه حد موجود خطرناکی است. عقبنشینیای که او از روی ترس انجام میدهد، تنها میتواند وقاحت او را در عملیات بعدی بیشتر کند.
در عوض هشدار روسیه باید با اعلامیه صریح شورای امنیت سازمان ملل متحد و تمام قدرتهای هستهای مورد مقابله قرار گیرد... از جمله از سوی چین و هند که تهدیدات هستهای را غیر قابل قبول میدانند. در عین حال، افسران ارشد امریکایی، باید در تماس نزدیک با همتایان روسی خود باقی بمانند تا به آنها هشدار دهند که شخصاً در قبال اقدامات خود پاسخگو خواهند بود. جهان نمیتواند به آقای پوتین اجازه دهد که دوباره اشتباه محاسباتی کند.
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟