«طهرانی در چشم نمانده و آن چه مانده یاد است»؛ این جمله را مسعود کیمیایی نوشته ؛ در غمنامه ای برای تهران. تهران، بیوه ای افسانه ای که هم گرد و غبار از کهنگی تاریخ به رخسار دارد و هم بزک مدرن شدن را. این شهر در خیابان ها و کوچه هایش، کم خانه قدیمی ندارد؛ خانه هایی بزرگ با دیوارهایی که آجر به آجر تصویر غم انگیز زمان اند، تصویر خاطرات متروک یا تاریخ باقی مانده ای از تهران که شب ها کابوس لودر می بیند! زمان در این خانه ها به وقت طهران قدیم ایستاده است و حالا در شلوغی و ازدحام برج ها و ساختمان بلندی که یک به یک روی تنِ تهرانِ جدید قد کشیده اند ، آن ها شده اند وصله های ناجوری که حیات شان به هزار اما و اگر بند است!
البته این دردِ مشترک تمام بناهای تاریخی در ایران است و تنها به تهران محدود نمی شود. تازه ترین خبر مربوط به خانه موزه اخوان ثالث است و تخریب خانه های مجاور، سنگ بنای آن را تهدید می کند. عدم توجه مسئولان میراث می تواند سرنوشتی مشابه خانه پدری پرویز مشکاتیان، استاد بنان، احمد محمود و ابتهاج را برای این خانه ها رقم بزند. در این میان نمونه های که فعلا از گزند تخریب در امان مانده اند و مواردی که خوابِ نابودی شان تخریب شد، کم نیستند!
وقتی کوک تخریب خانه پدری پرویز مشکاتیان نواخته شد!
درست صبح روز ۱۴ خرداد سال گذشته بود که کوک تخریب در خانه پدری پرویز مشکاتیان، از برجسته ترین آهنگسازان و پژوهشگران موسیقی ایران در نیشابور نواخته شد و به فاصله چند ساعت تخریب توسط مالک آن صورت گرفت. صیانت از خانه های تاریخی معاصر، شعاری است که نهادهای مختلفی داعیه اش را دارند اما این اتفاق در سایه اهمال سازمان میراث فرهنگی نیشابور انجام شد؛ با این توجیه: «اداره میراث فرهنگی شهرستان در حال انجام مراحل پایانی ثبت ملی این خانه تاریخی بوده و این موضوع را به مالک نیز اطلاع داده بودیم، اما متأسفانه مالک بدون اطلاع ما اقدام به تخریب بنا نموده است متأسفانه بعد از اطلاع ما حدود ۹۰ درصد بنا تخریب شده بود!» گفتنی است، این سومین خانه تاریخی در نیشابور بود که تخریب شد. پیش از این، خانه استاد معمار باشی در خیابان رازی و خانه تاریخی رئیس التجار در خیابان اسدآبادی شمالی این شهرستان در غفلت مسئولین تخریب شد. البته محمد داراشانی مالک خانه مشکاتیان در یکی از برنامههای رادیوایران که بخشی از آن را ایرناپلاس منتشر کرده بود اعلام کرد که این خانه را دو سال پیش به قیمت دو میلیارد تومان خرید و حالا این خانه بیش از ۱۰ میلیارد تومان قیمت دارد، در حالیکه به گفته او وزارت میراث فرهنگی وقت میخواست این ملک را به قیمت دو سال پیش از او بخرد، به همین دلیل هم داراشانی تصمیم به تخریب آن گرفت. با تمام این بهانه ها، بخشی از تاریخ در عرض چند ساعت به نابودی رسید،به راحتی…!
موج ویرانی در تهران بر مدار شتاب!
اما موج ویرانی که تاریخ تهران را هدف گرفته چنان سرعت و شدتی داشته که به گفته «اسکندر مختاری»، کارشناس و مرمت گر پیشکسوت میراث فرهنگی کشور در طول ١٥ سال اخیر از ٢٣٠٠ خانه تاریخی تهران تنها هزار تا ١٥٠٠ خانه باقی مانده است، از این تعداد نام ٥٠٠ خانه در فهرست آثار ملی ثبت شده اما هنوز هزار خانه سرنوشتی نامعلوم دارند. اما در این راستا، داده های مسئولین میراث، آمار بناهای از تهران را که واجد ارزش تاریخی هستند، فعلا ۲۰۰۰ عدد اعلام کرده است؛خانه هایی که عمدتا در مناطق ۶ و ۱۱ و ۱۲ و ۷ پایتخت قرار دارند و به مرور زمان شناسایی و در نقشه و طرح تفصیلی تهران پیاده شده اند. البته پیشتر اعلام شده بود که شهرداری های مناطق از میراث موقع پروانه دادن برای ساخت و تخریب و… استعلام می کنند ولی میراث رای به تخریب هیچ کدام از خانه های واجد ارزشی که در لیست این سازمان ثبت نمی دهد، مگر آن که مالک پرونده را به دادگاه ببرد و از دادگاه حکم تخریب بگیرد.
بناهای فرهنگی که تخریب شدند یا جان به در بردند!
البته به مدد پیگیری فعالان حوزه میراث فرهنگی و هنردوستان بخشی از تاریخ در تهران و سایر استان های ایران کماکان زنده است.خانه و موزه «مقدم» یکی از این بناهاست که مربوط به اواخر دوره قاجار است و در فضایی با مساحتی برابر با ۲۱۱۷ مترمربع شامل ۳ حیاط بیرونی، اندرونی و سرایداری است.این خانه بهدلیل داشتن اشیای تاریخی و گران بها به یکی از گرانترین خانههای جهان مشهور شده و متعلق به استاد محسن مقدم، پسر کوچکتر احتسابالملک، شهردار دوره ناصرالدینشاه قاجار است. استاد مقدم که متولد ۱۲۷۹ بود، جزو اولین باستانشناسان ایرانی بود که همراه استادان باستانشناسی در محوطههای تاریخی فعالیت میکرد. مقدم در سال ۱۳۵۱ خانه پدری خود را با تمام آثار ارزشمندش وقف دانشگاه تهران کرد و در سال ۱۳۶۶ دار فانی را وداع گفت. مرداد ماه سال ۸۸ در این خانه به روی بازدیدکنندگان گشوده شد.
خانه نیمایوشیج در محله دزاشیب تهران اما، روزهای پرفراز و نشیبی را از سر گذراند. این خانه که در همسایگی خانه سیمین دانشور و جلال آل احمد قرار دارد، در سال ۱۳۸۰، مصادف با سالمرگِ شاعر در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد. اما پس از گذشت ۱۶ سال با شکایت مالک و با حکم قطعی دیوان عدالت اداری، از فهرست آثار ملی خارج و دلیل هم نبود اسناد ارتباط خانه با نیمایوشیج عنوان شد. با این حال یک ماه یعد این خانه مورد توجه میراث فرهنگی ، شهرداری و سازمان توسعه فضاهای فرهنگی قرار گرفت و در نهایت دوباره ثبت ملی شد. لازم به ذکر است خانه پدری نیما در یوش هم ثبت ملی شده است.
اگر سریال «شهرزاد» را دیده باشید، خانه قباد و شهرزاد را حتما یادتان هست. حیاط و حوض و پلههای نیمدایره سنگی که گاهی قباد با حال خراب از آن ها بالا میآمد و شهرزاد هم بالای پلههای داخل خانه به انتظار میایستاد. این مکان در گذشته خانه دکتر محمد معین بوده و حالا خانه موزه است و گاهی هم لوکیشن برخی فیلمهای تاریخی مانند «شهرزاد» میشود. این خانه درست دیوار به دیوار خانه محمدعلی امیرجاهد است و حالا این دو خانه با هم ادغام شدهاند و تنها بخشی از چهارچوب دری که قبلا بین این دو خانه وجود داشته به یادگار مانده تا نشانی باشد از روزگار گذشته. روزگاری که امیرجاهد، شاعر و تصنیفساز و دکتر محمد معین ادیب که فرهنگ معین را گرد آورده، دیوار به دیوار هم زندگی میکردند. این دو خانه سال ۸۴ از خانواده امیرجاهد و معین خریداری شد و به تملک شهرداری درآمد تا با برگزاری کلاسهای موسیقی و ادبیات و همچنین همایشهای مرتبط با این دو رشته، یاد این دو مرد بزرگ زنده بماند.
موزه «شهریار» در تبریز، خانه موزه استاد انتظامی و کافه نادری و خانه «سیمین و جلال»، برخی از چندین خانه قدیمی هنرمندان است که تاکنون از گزند تخریب در امان مانده و سرپاست. خانه پدری فروغ فرخزاد نیز یکی دیگر از بناهایی است که حفظ شده است. ایرناپلاس در گزارشی به این موضوع اشاره کرده و نوشته است که از چند سال پیش، خبر تمایل مالکان خانه پدری فروغ مطرح شده بود، بعد از ایجاد حساسیت توسط رسانهها، نخست مسئولان دفتر ثبت میراث فرهنگی استان تهران اعلام کردند نسبت به مالکیت این خانه توسط پدر فرخزاد در سالهای گذشته شک و تردید دارند و تا زمانی که سندی برای تأیید این مسئله به دستشان نرسد، باید این وضعیت بررسی شود. با این حال، در مهر ۹۷ ، علیاصغر مونسان، معاون رئیسجمهور اعلام کرد که خانه پدری فروغ فرخزاد، شاعر معاصر ایرانی سوم مهر به شماره ۳۲۱۰۸ در فهرست آثار ملی ثبت شد. بسیاری از آثار فروغ فرخزاد در این خانه متولد شده، بنابراین این خانه علاوه بر بُعد تاریخی، دارای شئون ادبی و ملی است.
با این حال مشاهیری نیز هستند که خاطراتشان، از گزند تخریب محفوظ نمانده است. درست اوایل آبان ۹۲ بود که خبرگزاری میراث فرهنگی، خبر تخریب خانه استاد بنان را منتشر کرد. این خانه تاریخی در نیاوران، بلندیهای جمال آباد، نبش کوچه مینا، پلاک ۱۲ قرار داشت. در آن روزها محمد بهشتی، مشاور ارشد سازمان میراث فرهنگی بود و تخریب این خانه را به مثابه از دست دادن صاحبان تهران عنوان کرد: «تهران شهر خاطره است. خاطرههای این شهر را صاحبان این خانه به وجود آوردهاند. اکنون شنیدهام خانه بنان را تخریب کردهاند!»
خانه مادری هوشنگ ابتهاج ، بنای مهم دیگری بود که در فروردین سال ۹۸ تخریب شد. شهرود امیرانتخابی، مدیرکل میراث فرهنگی گیلان درباره علت تخریب و رد ثبت خانه مادری هوشنگ ابتهاج گفت: «این خانه در سال ۴۰ به کسی فروخته شده بود. میراث فرهنگی زمانی میتواند یک خانه را ثبت کند که مالک شخصی آن رضایت داشته باشد. این مشکلی بود که برای ثبت این خانه داشتیم».
خانه به آذین هنوز هم خواب نابودی می بیند!
مثال دیگر برای این بخش، احتمال تخریب خانه محمود اعتماد زاده، نویسنده و مترجم نامدار گیلانی است. خانه او، موسوم به خانه «به آذین» در محله صادقیه واقع شده است. فرزند مرحوم اعتماد زاده در مصاحبه ای گفته است که یکی از ورثهها، ۶۰ درصد این بنا را به دلیل مشکل مالی به بسازوبفروشها فروخته است. اکنون کسی که ۳۰ درصد از این بخش را تحت تملک دارد، حکم تخریب بنا را گرفته و بی توجه به میراث باقی مانده از «به آذین»، قصد دارد تا هفته دیگر این بنا را تخریب کند. حتی از راههای قانونی نیز توانسته خلع ید بگیرد. قوه قضائیه نیز به او حکم داده است. فعالان حوزه میراث هنوز در تلاش اند تا این خانه را حفظ کنند.
صیانت از خانه های تاریخی معاصر، شعاری است که نهادهای مختلفی داعیه اش را دارند اما از حرف تا عمل فاصله بسیار است. هرچند گامهایی برای حفظ ارزشهای فرهنگی کشور برداشته شده است، اما هنوز نمیتوان شاهد رفتار درست با بسیاری از سرمایههای ملی بود…
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟