دریاچه ارومیه سالهاست خشک شده و حالا دیگر نسل جدید اهالی شهر هم خاطرهای از دریاچهای که روزگاری پرآب بود ندارند. اما این روزها که دوباره خشک شدن این دریاچه در فضای مجازی با هشتگ اورمو-گولو مطرح شده همچنان سوالات بیپاسخ زیادی درباره خشک شدن دریاچه و سیاستگذاریهای مهلک در طول دو دهه باقی است. اینکه هر بخشی چقدر در خشکی این دریاچه سهم داشته و بزرگترین سدساز جهان یعنی ترکیه چه اثرات مخربی بر اکوسیستم منطقه داشته؟ آیا بحران ریزگردها شمال غرب کشور را هم با خشک شدن ارومیه در بر خواهد گرفت؟
تغییرات اقلیمی و سهمی اندک از خشکی دریاچه
طبق برآوردهای کارشناسی سهم تغییرات اقلیمی در خشکی دریاچه ارومیه بسیار اندک و نزدیک ۱۵ درصد است. باقی عوامل خشکی دریاچه را باید در خشکی مدیریتی و سیاستگذاری جمهوری اسلامی جستوجو کرد. اولین عامل خشکی دریاچه پلی است که قرار بود فاصله دو کلانشهر تبریز و ارومیه راه کاهش دهد و از روی دریاچه میگذرد. ساخت این پل بین سالهای ۸۳ تا ۹۶ تاثیر بسیار زیادی بر اکوسیستم دریاچه گذاشت.
کشاورزی و حفاریهای بیرویه چاه
در همین حین سهم کشاورزی از تغذیه منابع آبی دریاچه نیز روندی فزاینده داشت. وسعت اراضی کشاورزی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در طول دو دهه از ۳۲۰هزار هکتار به ۶۸۰هزار هکتار افزایش پیدا کرد. تعداد چاهها در مجاورت دریاچه نیز که در پایان جنگ تحمیلی یعنی سال ۶۸ فقط ۷ هزار حلقه بود امروز به بیش از ۸۰ هزار حلقه رسیده است. این یعنی در سالهایی که تغییرات اقلیمی و خشکسالی در حال رخ دادن بود سیاستگذاری اشتباه در حوزه عمرانی و کشاورزی دریاچه ارومیه را به پرتگاه خشکی رانده است.
ارومیه چقدر باید آب داشته باشد؟
طبق طراز اکولوژیک دریاچه ارومیه باید دست کم ۲۰میلیارد متر مکعب آب داشته باشد گنجایش آن ۳۵ میلیارد متر مکعب آب است. تا سال ۱۴۰۰ اما آب دریاچه بین ۲.۵تا ۳ میلیارد متر مکعب بوده و بر اساس گزارش سازمان فضایی ایران یک سال بعد یعنی در سال ۱۴۰۱ ۱۵۰۰ کیلومتر مربع دریاچه ارومیه خشک شده است. این در حالی است که طبق برنامهای که از سال ۹۲ در طول هشت سال دولت روحانی تهیه شد حقآبه این دریاچه ۳.۱ میلیارد متر مکعب بود و قرار بود که در یک زمانبندی ۱۰ ساله این اتفاق رخ بدهد. هزینه این طرح در هشت به ارزش امروز بیش از ۴۰ هزار میلیارد تومان بوده است اما در نهایت نتوانسته دریاچه خشکشده را نجات دهد.
نقش ترکیه در تغییرات مخرب اکوسیستم منطقه
در این بین ترکیه به عنوان بزرگترین سدساز جهان، نقش مخربی بر اکوسیستم منطقه داشته است. سد سازیهای این کشور در قالب پروژه گاپ از سال ۲۰۰۵ را باید عامل اصلی خشکی دجله و فرات و به تبع آن عراق و سوریه دانست. در قالب این پروژه ۲۲ ساخته میشود و اردوغان در نظر دارد که مجموعهای از سد و نیروگاه برقابی را بر بخش بالایی رودخانههای دجله و فرات که از کوههای آناتولی مرکزی سرچشمه میگیرند و از جنوب شرقی آن کشور به سوی سوریه و عراق روان میشوند، بسازد. نکته اینجاست که حجم مخزن سدهای ترکیه روی دو رودخانه دجله و فرات به ۱۲۰ میلیارد متر مکعب میرسد اما حجم آب سالانه این دو رودخانه مجموعاً از ۴۷ میلیارد متر مکعب در سال بیشتر نیست. سد آتاترک نیز ۷۵ درصد آب فرات را ذخیره میکند و ظرفیت آن ۵۰ میلیارد متر مکعب است که معادل نیمی از ظرفیت تمام آبهای ایران است.
سرنوشت تلخ هورالعظیم در انتظار ارومیه؟
در بین سدهای پروژه گاب سد ایلیسو به طور مستقیم روی ایران تاثیر میگذارد و با بیش از ده میلیارد متر مکعب آب، مانع ورود ۵۶ درصد آب دجله به تالاب هورالعظیم میشود که این روزها شبیه دریاچه ارومیه خشک و بیآب شده است. هورالعظیم تالابی استراتژیک محسوب میشود که دو سوم آن در عراق و یک سومش در ایران قرار دارد و زیست بی نظیری از جانوران و گیاهان در آن قرار دارد. با خشک شدن هورالعظیم بحران ریزگردها هر ساله در ایران تهدیدی جدی تر از سال قبل محسوب میشود. همچنین نابودی بیش از ۶.۵ میلیون هکتار از اراضی کشاورزی عراق و سوریه، ایجاد کانونهای فرسایش بادی و تولید گرد و خاک، خشکی عراق و گرد و غبار برخاسته از این کشور بر روی ایران از دیگر آسیبهای جبرانناپذیر اقدام دولت ترکیه با احداث سد ایلیسو خواهد بود. این دقیقا مشابه بحرانی است که با خشکی دریاچه ارومیه در انتظار شمال غرب ایران نیز خواهد بود و بسیاری از استانها را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟