از یک سو کاربران موسوم به ارزشی در شبکههای اجتماعی به شکل آشکار از تشکیل کابینه چهاردهم و حضور چهرههای شاخص اصلاحطلب در آن انتقاد کردند و از سوی دیگر جریانهایی که خود را «گذارطلب» میدانند مدعی از دست رفتن «جهوریت» نظام شدهاند. اما پرسش اینجاست که این دو جریان تندرو که در ظاهر با یکدیگر فاصله و اختلاف دارند چگونه در مخالفت با تشکیل دولت وفاق ملی همصدا شدهاند؟
محمدحسین روزیطلب نخستین چهره نزدیک به سعید جلیلی بود که حتی پیش از تشکیل دولت چهاردهم به مخالفت با آن برخواست. او عکس یادگاری ظفرقندی با اعضای دفتر مقام معظم رهبری، رییس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و امام جمعه موقت تهران را «عکس یادگاری با منافقین در پادگان اشرف» توصیف کرد! این در حالی است که روزیطلب سردبیر سایت رجانیوز نزدیک به جبهه پایاری بوده که پس از روی کار آمدن دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۰ به مدیرعاملی موسسه رسانهای ایران ارگان مطبوعاتی دولت رسید. روزیطلب اردیبهشت امسال مدیرکل برنامههای سیاسی صداوسیما شد. جایی که وحید جلیلی برادر سعید جلیلی قائم مقام است. هرچند او توییت خود را حذف کرده، اما تاکنون هیچ توضیحی برای آن ارائه نداده است.
اما به جز روزی طلب دیگر مجریان موسوم به ارزشی صداوسیما نیز در توییتهایی رای اعتماد مجلس به کابینه وفاق ملی را زیر سوال بردهاند. آنها بار دیگر خود را «اسکل نظام» خواندند و حتی برخی پا را فراتر گذاشتند و تهدید کردند که در صورت وقوع اعتراضات آنها هستند که برای «حفظ نظام» به کف خیابان میآیند. دیگر کاربران این جریان نیز واکنشهای بعضا مشابهی به آغاز کار دولت وفاق ملی داشتند. به نظر میرسد که آنها بیش از هر زمان دیگری موجودیت خود را در خطر دیدهاند. چراکه گویی این جریان حیات خود را در وجود بحران، اعتراض یا به تعبیر خود «اغتشاش» میداند.
تاجایی که احمد زیدآبادی روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی آنها را جریانی «بحرانزی» یا «اغتشاشزی» نامیده که کارکردش در شرایط بیثباتی معنا پیدا میکند. به همین دلیل این جریان و چهرههای آن به شکلی آشکار مقابل دولت وفاق ملی که خواستار وحدت و ثبات و اجماع در سطوح مختلف حاکمیت شده ایستاده است.
در سوی دیگر این معادله جریانی اپوزیسیون داخلی و خارجی قرار گرفته است. این جریان در ظاهر دغدغه جمهوریت دارد، اما در واقع در پی بستن هرگونه امید در جامعه ایرانی است. تناقض اینجاست که جریانی که در ذات خود سلطنتطلب است نیز با ردای جمهوریت در پی تضعیف دولت چهاردهم در آغاز راه است.
این خط مشی از آغاز دولت چهاردهم در رسانههای فارسیزبان نیز دنبال شده است. در واقع این جریان بیش از آنکه از آغاز مسیر اصلاحات در ایران استقبال کند به مخالفت با آن برخواسته و درصدد انکار یا کمرنگکردن آن برآمده است. به نظر میرسد که این جریان نیز درست شبیه تندروهای داخلی حیات خود را در وجود بیثباتی و بحران تعریف کرده است و این همان نقطه وصال این دو جریان محسوب میشود.
در چنین شرایطی به نظر میرسد که دولت وفاق ملی برای برداشتن گامهای بعدی مسیر پر از مانعی در پیش دارد. مدیران و مجریان صداوسیما همچنان با تشکیل دولت وفاق ملی مخالفت کردهاند و اپوزوسیون خارجی نیز فعلا با این جریان همصداست. با این همه بسیاری از تحلیلگران تقویت میانهروی و دولت وفاق ملی را آغازی بر پایان تندروهای داخلی و پایداریچیها میدانند. گزارهای که رای اعتماد به همه وزیران پیشنهادی در مجلس دوازدهم نیز شاهدی بر آن است. اکنون باید دید که دولت پزشکیان در میدان عمل تاچه اندازه در ایجاد وفاق میان سطوح مختلف حاکمیت و اجماع بین جامعه و دولت موفق خواهد بود.
این خبر تکمیل میشود
پیجر همه جا، از اتاق کودک تا میز کافه و رستوران
در گفتوگوی فراز با «علی بهشتی نیا»، کارشناس آموزشی بررسی شد
عبدالجبار کاکایی در گفتوگو با فراز:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک