با اینکه این نوع نقل و انتقالات دانشجویی با شرط فرزند هیات علمی بودن در مردادماه امسال باطل شده، اما هنوز این نقل و انتقالات ادامه دارد. چرا؟ خبرنگار «فراز» در رابطه با خبر روزنامه دانشگاه شریف، ابتدا با معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی ابتدا تماس گرفت. سخنگوی این معاونت در پاسخ به این سوال که چرا با وجود ابطال چنین امتیازی از سوی هیات عمومی دیوان عدالت اداری، نقل و انتقالات ادامه دارد و آیا این روند قانونی هست؟ چنین پاسخ داد: این روند کاملا قانونی است و ازطریق سازمان سنجش انجام شده است. چون پس از ابطال این قانون توسط سوی هیات عمومی دیوان عدالت اداری، خود سازمان سنجش در همان مرداد ماه، آئین نامهای تصویب کرد مبنی بر اینکه انتقال فرزندان دانشجوی اعضای هیات علمی همچنان ادامه داشته باشد و این اعضا میتوانند از امتیاز عضو هیات علمی بودن خود جهت انتقال فرزندانشان استفاده کنند. سخنگوی معاون دانشجویی و تحصیلا تکمیلی البته افزود که نام این انتقال، به «انتقال مشروط» تغییر یافته. انتقال مشروط یعنی اگر فرزند یک عضو هیات علمی در شهر دیگری در همان رشته پذیرفته شده باشد، میتواند به دانشگاه شهر والدین عضو هیات علمیاش، منتقل شود و این انتقال حتی دیگر منوط به حد نصاب کدرشته، نیست! یعنی فرزند عضور هیات علمی، چه حد نصاب را به دست آورده باشد، چه نه، این انتقال صورت میگیرد. این آیننامه توسط آقای زلفیگل وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و رئیس سازمان سنجش، تائید و امضا شده است.
پس شما معتقدید که با وجود ابطال این قانون توسط هیات عمومی دیوان عدالت اداری،این انتقالها، نه رانت بلکه نوعی امتیاز برای«انتقال مشروط» است؟
نه دیگر رانت محسوب نمیشود. چون هم وزارت علوم و هم سازمان سنجش پای این آئیننامه را امضا کردهاند و مسئله کاملا قانونی است.
در این مورد آیا حق دانشجویانی که بهطور طبیعی و با زحمت خودشان در این دانشگاه شریف پذیرفته شدهاند، پایمال نمیشود؟
نه، حقی از بین نمیرود. این ۲۰ نفری که وارد انشگاه شریف شدهاند، یا هر انتقال دیگری توسط این آئیننامه، اضافه بر سازمان هستند و جای کسی را اشتغال نمیکنند. فقط به ظرفیت دانشگاه اضافه میشود.
پس این آئیننامه، پس از لغو حکم هیات عمومی دیوان عدالت اداری، صادر شد؟
بله. دقیقا بعد از ابطال رای حکم هیات عمومی دیوان عدالت اداری، وزارت علوم و سازمان سنجش این آئیننامه را بهصورت بخشنامه ابلاغ کردند. و این انتقالها از نظر وزارت علوم، قانونی است!
***
برای بهدست آوردن اطلاعات بیشتر در رابطه با این که آیا این دانشجویان انتقالی جای دانشجویانی که بر اساس تلاش و حق طبیعی خود در دانشگاه شریف قبول شده اند را پر میکنند، خبرنگار «فراز»، با شاکر سردبیر روزنامه دانشگاه شریف که این توئیت را در توئیتر منتشر کرده، تماس گرفت. سردبیر روزنامه شریف در پاسخ گفت:
ظرفیت هر رشته شهر، در دفترچه کنکور اعلام شده و هرکسی که کنکور داده و قبول شده و رتبه و تراز لازم را آورده ، طبعا وارد رشته شهر و دانشگاه انتخابی خود میشود؛ این نقل و انتقالات فرزندان هیات علمی، ربطی به دانشجویان دیگر ندارد. در این نقل و انتقالات، در واقع فقط به آن رشته و کلاس، صندلی اضافه میشود و جای کسی به ناحق گرفته نمیشود!
این در حالی است که انتقالِ رانتیِ دانشجویی که طبعا سطح علمی پائینتری دارد، به محل خدمت والدین دانشگاهی خود- و درخوشبینانهترین حالت، در همان رشتهای که پذیرفته شده!- توازن و عدالت آموزشی را به هم میریزد. وجود این رانت در کنار سهمیههای دیگر دانشگاهی، دانشجوهای معمولی را دچار چالش و حتی ناامیدی می کند؛ یک دانشجوی عادی، ناچار است به دلیل نداشتن هیچ نوع رانت و پارتیبازی، شرایطی را که دوست ندارد تحمل کند. از سوی دیگر دانشجویی که تمام نهایت تلاش خود را کرده تا در یک دانشگاه معتبر پذیرفته شود، وقتی خود را در کنار دانشجوی انتقالی یا سهمیهای میبیند که رتبه و تراز و طبعا دانش کمتری نسبت به او دارد، انگیزه خود را از دست میدهد و ممکن است او هم دچار آسیبهای خاصی بشود؛ بیعدالتی در هر شکلش، آسیبزاست.
عباس عبدی در همین پیوند باور دارد مسئله اصلی ماجرای نقل وانتقالات فرزندان اعضای هیات علمی، مسئله مهم «عدالت» است و اینکه به شکل فاجعهباری این عدالت بر اساس تصمیمهای مسئولان در حال لِه شدن و از بین رفتن است. متاسفانه اعضای هیات علمی دانشگاهها که باید بیش از همه نسبت به این مسئله حساس باشند-چون از نظر عموم مردم اهل علم و فضیلت هستند- اما از آنجا که منافع شخصی آنان اقتضا میکند، نه تنها در این مورد سکوت، که حتی دفاع هم میکنند.
عدالت آموزشی، قربانی حق آب و گل!
او میافزاید: «عدالت» حکم میکند که بنا نیست هر کس در هر جایی که هست، به خاطر آن جایگاه، امتیازی بگیرد؛ چون اگر روال بر این باشد، شیرازه اداره مملکت از هم میپاشد.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟