در تمام جهان، شهرداری، نهادی است که اداره امور مختلف شهر از مبلمان شهری گرفته تا ساخت و ساز خیابانها وکوچهها و میدانها و بوستانهای عمومی و مجاری آب و توسعه معابر و تا احداث تأسیسات و تولید و توزیع حاملهای انرژِی را برعهده دارد. لاجرم با فراوانی وظایفی که شهرداریها بر عهده دارند، ترجیح دولتها این است که شهرداران را از میان افراد متخصص در همین حوزه انتخاب کنند. ضمن اینکه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته، اساسا انتخاب شهردار، توسط خود مردم صورت میگیرد؛ چرا که نهاد شهرداری، به اندازه نهاد دولت و حاکمیت، در اداره دولت-شهرها-کلیت کشور- نقش عمدهای دارند و میتوانند موزانههای قدرت را جابهجا کنند. شهرداری که به این ترتیب و توسط مردم انتخاب میشود؛ طبعا باید بتواند انتظارات خاص مردم از شهر را برآورده کند و پاسخگوی رای دهندگان باشد. بیشک چنین شهرداری، تمامی تلاش خود را خواهد کرد که از متخصصان در حوزه شهرو شهرسازی کمک بگیرد و آنان را به کار بگمارد.
شهرداری در کشور ما؛ یکی داستانی است پر آب چشم!
اول: انتصاب یک پزشک
شهرداری در کشور ما مانند هر نهاد دیگری مستقیما تحت کنترل و نظارت دولت است و تا مدتها، شهردار تهران با حکم وزیر کشور انتخاب میشد، وظیفهای که بعدها به اعضای شورای شهر سپرده شد. با توجه به انتخابهای اعضای شورای شهر، تقریبا هیچکدام از شهرداران تهران، تخصصی در حوزه مسئولیتی که به آنان سپرده شده نداشتهاند. اما حداقل برخی از آنان تلاش کردهاند در اداره شهر، از متخصصان در این حوزه کمک بگیرند. اما آنچه در دولت سیزدهم رخ داد، انتخاب و در واقع انتصاب شهرداری است که نه تنها هیچ اطلاعی در این حوزه ندارد که مدرک تخصصی وی هم بهعنوان یک پزشک، با این سمت، هیچ تناسبی ندارد و حتی برخی از مسئولان و نیز نمایندگان مجلس معترض این انتصاب بودند. اما پس از انتصاب یک پزشک، بهعنوان شهردار تهران، انتظار حداقلی این بود که وی از متخصصان و مشاوران ویژه و کاربلد و دانشآموختگان حوزه شهرسازی در شهرداری کمک بگیرد و آنان را به کار گمارد. که با انتصابهای فامیلی زاکانی، این تنها امید بازمانده نسبت به شهرداری نیز بر باد رفت.
دوم: نادیده گرفتن متخصصان شهرسازی:
شهرسازی، رشتهای است بسیار مهم از آن جهت که اداره یک شهر، بدون متخصصانی که در این زمینه آموزش دیده باشند، امکان ندارد. دانشآموختگان رشته شهرسازی،افرادی هستند که میتوانند کمکهای بسیارزیادی در حل مشکلاتی که در سطح شهرو جامعه با آنها مواجهیم، بکنند؛ زیرا با افزایش شهرنشینی این سوال پیش میآید که آیا شرایط برای اسکان و زندگی از نظر اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و روحی-روانی چگونه باید برنامهریزی و فراهم شود. زیرا متخصص شهرساز فردی است که در زمینه طراحی شهری و برنامهریزی شهری آموزش دیده و میتواند به توسعه شهری انسان محور را امکانپذیر کند. شهرساز به تحولات اجتماعی سیاسی و فرهنگی و روانی یک شهر میپردازد و هدفش این است که در یک شهر تمام این مسائل رعایت شود و با روشهای علمی و استاندارد، کنترل و هماهنگی نهادهای شهری را امکانپذیر کند. البته پرواضح است که برای رسیدن به یک شهر مطلوب و استاندارد و سازماندهی آن، در کنار متخصصان شهرسازی، نیاز به همکاری اقتصاددانان، معماران، جامعهشناسان، جغرافیدانان و کارشناسان رشتههای متعدد نباید فراموش شود؛ اینان در کنارهم، میتوانند برای ایجاد و اداره یک شهر استاندارد و شهروندمحور برنامهریزی کنند.
سوم: حال فارغالتحصیلان رشته شهرسازی چطور است؟
روز شهرسازی، طبعا روزی است که برای اهمیت دادن به امر شهر و شهرسازی، انتخاب شده است؛ از این جهت که به حکومتها و دولتها یادآوری شود که یک شهر استاندارد و شهروندمحور، میبایست توسط متخصصان شهرسازی ساخته، کنترل، تعمیر، بازسازی و نوسازی شود. در ساخت یک شهر، متخصص شهرسازی، حتی بر کیفیت و نوع و میزان مصالح مورد استفاده، خیابان و پلسازی و مراکز تجاری و تفریحی، نظارتی علمی دارد تا فضایی را بهوجود آورد که شهروندان در اتمسفر آن بتوانند به زیست شهری استاندارد دست یافته و با «حال خوب» در شهر تردد کنند. در چنین شهری که توسط متخصصان شهرسازی ایجاد و نگهداری میشود، طبعا شهروندان هم نسبت به نگهداری و حفاظت شهر، احساس مسئولیت بیشتری خواهند کرد.
چهارم: روز جهانی شهرسازی و شهرداری فامیل محور!
اما در شهرداری امروز تهران چه میگذرد؟ جز اینکه نه شهردارش در این زمینه تخصص دارد و نه افرادی که بهکار میگمارد. ضمن اینکه بیشترین تلاش شهردارتهران، فعلا تمرکز بر انتصاب فامیل و آشنا و درگیر کردن مردم، مسئولان و رسانهها با چنین رفتارهای جنجالی است؛ شهرداری که قول هوشمندسازی شهر تهران را داده بود؛ اینک در حال حل و فصل مسائل فامیلی در شهرداری تهران است! پس پربیراه نیست اگر متخصصان و دانشآموختگان شهرسازی، چنین روزی را به سخره گیرند و گلایههایشان را در لباس مطایبه به گوش دیگران برسانند و این روز را علاوه بر فامیلها و رفقای حاضر در شهرداری، به حسابداران، طراحان یا حتی خبرنگارانی هم تبریک میگویند که با وجود داشتن مدرک شهرسازی نه در جایگاه ویژه خود، بلکه در حوزههای دیگر مشغول به کار هستند؛ البته اگر شانس پیدا کردن شغل، با آنان یار بوده باشد!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟