** بازی اردوغان در میانه جنگ روسیه و اوکراین بسیار قابل توجه است. این کشور در عین حال که سلاح های موردنظر را در اختیار اوکراینی ها قرار می دهد اما از حضور سرمایه گذاران روس در ترکیه هم استقبال می کند. در همین راستا نیز گفته می شود که بسیاری از مهندسین اوکراینی که در ساخت هواپیماهای آنتونف مشارکت داشته اند درخواست همکاری با شرکت های ترک را مطرح کرده اند و البته بعضی از مهندسین روس هم درخواست پناهندگی از ترکیه را داشته اند. دیدگاهتان در رابطه با عملکرد ترکیه در جنگ روسیه با اوکراین چیست و فکر می کنید اردوغان تا چه زمانی بتواند در این میان به بازی سازی بپردازد؟
معتقدم که کشورها سعی می کنند با مدیریت فضا در شرایط مختلف و رویدادهایی که در پیرامونشان رخ می دهد منافع ملی موردنظرشان را کسب کنند و ترکیه نیز از این امر مستثنی نیست. ترکیه کشوری است که من آن را «شکارچی فرصت ها » نامیده ام. یعنی همواره به دنبال کسب منافع حداکثری از طریق امکانات موجود و ساختار سیاسی که در اختیار دارد است. با همین دیدگاه هم توانسته است در شرایط مختلف، بیشترین بهره برداری را از فضای ایجاد شده داشته باشد. اما اینکه بیاندیشیم سیاست ثابتی را در پیش گرفته و از آن عدول نمی کند خیر اینطور نیست. یعنی نه در کشورترکیه و نه دولت آقای اردوغان این امر شدنی نیست و براساس وقایع مختلف، هر بار سیاست متفاوتی را اتخاذ می کنند. این موضوع به این معناست که در حین اینکه از روسیه سامانه دفاع موشکی اس 400 را می خرد به صورت همزمان از طریق عضویت در ناتو از اتحادیه اروپا و آمریکا نیز امتیازگیری می کند. علاوه براین، در سالهای اخیر تغییرات زیادی در سیاست خارجی ترکیه به صورت نوسانی و سینوسی به وجود آمده است. مثلا با درگیری که روسیه و ترکیه در موضوع سقوط هواپیمای روسی توسط یگان دفاع هوایی ترکیه داشتند این گمان به وجود آمد که فصل جدیدی از آشفتگی روابط میان آنکارا و مسکو ایجاد شده است و این روابط متوقف خواهد شد. حتی برخی فکر می کردند که ممکن است ترکیه به دنبال عذرخواهی از روسیه هم باشد اما دیدیم که اردوغان از این عمل خودداری کرد و منتظر بازگشت آرامش به روابط دو کشور شد. در همین حین سفیر روسیه در آنکارا هم، ترور شد اما دو کشور این روابط را مجددا ادامه دادند. می دانید چرا؟ به دلیل گره خوردگی اقتصاد دو کشور. روسیه برای صادرات گاز خود از طریق ترکیه نیاز به این کشور دارد تا بتواند در مبادلات تجاری خود از آن استفاده کند و این منبع درآمدی برای روسیه است. البته روسیه همین سیاست را در قبال چین نیز دارد و از درگیری با این کشور اجتناب می کند. جالب است بدانید که با وجود اخطارهای روسیه به اردوغان مبنی براینکه باید از فروش پهبادهای ترک به اوکراین ممانعت کند، آنکارا در حال انجام این کار است. برخی از پهبادهای صادر شده به اوکراین انتحاری هستند و برخی مانند پهباد بایراقدار Bayraktar TB2 کارایی شان را در جنگ قره باغ اثبات کردند. از سوی دیگر اوکراین مبادلات تجاری بسیار زیادی هم با ترکیه دارد. این دو کشور در دریای سیاه در همسایگی یکدیگر قرار دارند و در موضوعاتی نظیر گردشگری و صنایع سبک که ترکیه مهارت و حجم تولید زیادی دارد با یگدیگر همکاری می کنند. به این صورت که ترکیه این کالاها را با کالاهای کشاورزی چون غلات و روغن اوکراینی مبادله می کند. بنابراین در این شرایط ترکیه توانسته است هم با روسیه همکاری هایی داشته باشد و هم با اوکراین. ترکیه همین کار را در جنگ ایران و عراق انجام می داد. هم به ایران کالا صادر می کرد و هم به عراق. از طرفین جنگ پشتیبانی می کرد و به دنبال کسب منافع خود بود. بنابراین ما نباید از ترکیه انتظار کار اخلاقی داشته باشیم. به سبب اینکه در ساختار اقتصادی ترکیه، احزاب و بخش خصوصی نقش عمده ای دارند. دولت ترکیه در مسائل اقتصادی فقط سیاست گذاری و نظارت می کند. تمام مبادلات خارجی و سرمایه گذاری در دست سندیکاها و تشکل ها است که سرمایه گذاری می کنند. اگر هم بخواهند از ترکیه انتقادی بکنند و یا با اعمال فشار آن را متوقف کنند می گوید من سیاست گذاری کردم بخش فعال دراین زمینه بخش خصوصی ترکیه است که از سرمایه گذاران مثلا روسی در ترکیه حمایت می کند یا مشتاق حضور متخصصین اوکراینی است که در ساخت هواپیماهای آنتونوف فعال بودند و دارای تخصص های بسیار گسترده ای هستند. در گذشته یکی از علل ناراحتی روسیه از اوکراین و تنبیه کی یف از سوی مسکو این بود که اوکراین در سال 2014 از پیوستن به اتحادیه اقتصادی اوراسیا خودداری کرده بود. در بحث موضوعات فنی و تکنولوژیکی روسیه به اوکراین وابستگی هایی داشت و با قطع این وابستگی روسیه نتوانست به اهداف موردنظر خود دست پیدا کند. در گذشته میان اوکراین و روسیه گره خوردگی اقتصادی و تکنولوژیکی به ویژه در صنایع هوافضا وجود داشته است. حالا با گذشت سالها و بروز جنگ روسیه و اوکراین شاهد هستیم که ترکیه می خواهد با بخش صنایع هوا و فضای اوکراین همکاری کند. اما در این مرحله نیز روسیه نمی تواند انتقادی از ترکیه مبنی براینکه چرا همکاری های اقتصادی اش با کی یف را حفظ کرده است، داشته باشد چرا که همانطور که گفتم ترکیه بر نقش قانونگذاری و نظارتی دولت این کشور تاکید خواهد کرد. همین سیاست، دست ترکیه را در انجام هر نوع همکاری باز می گذارد. با وجوداینکه در پس پرده سیاست های دولت ترکیه پیگیری می شود اما در صورت شکست می گوید بخش خصوصی شکست خورد و در صورت پیروزی هم بخش خصوصی را پیروز و طلایه دار میدان عنوان می کند. این سیاست در زمان بروز جنگ تحمیلی ایران به صورت ارتباطات گسترده اقتصادی ترکیه با هر دو طرف درگیر در جنگ یعنی تهران و بغداد پیگیری شد و شاید زیر بنا و استحکام اقتصاد ترکیه تا حدودی مدیون روابط دوجانبه آنکارا با تهران و بغداد در آن زمان است که توانست از فرصت ایجاد شده نهایت استفاده را داشته باشد. ترکیه در سالهای متمادی تقریبا از ایران سوخت مجانی می گرفت. بنابراین جایز است که ترکیه را شکارچی فرصت ها بدانیم چرا که با انعطاف پذیری هایی که در سیاست خارجی و اقتصادی خود دارد می تواند در راستای منافع ملی خود، قدم های موثری بردارد.
** به مناقشه قره باغ در سال گذشته اشاره کردید و نقشی که پهبادها در آن جنگ داشتند. گفته می شود که در جنگ اوکراین و روسیه نیز تا حدودی نقش پهبادها پررنگ بوده است و پهبادهای ترک نقش اساسی در تداوم این جنگ داشتند. به شکلی که انتظار روسها در اعلام سریع پیروزی، بعد از گذشت ماه ها هنوز تحقق پیدا نکرده است. البته در روزهای گذشته گاردین هم مطلبی را منتشر کرد و مدعی شد که روسها با خرید سامانه باور 373 از ایران توانسته اند پهبادهای ترک را مورد هدف قرار دهند هر چند که ایران خبر را رد کرد. دیدگاه جنابعالی در این رابطه چیست؟
قدرت ایران در تکنولوژی های ضدهوایی به معنای مداخله کردن در موضوعی نیست که در یک سوی آن اروپا و آمریکا قرار دارند و در سوی دیگر روسیه و چین و البته هندوستان که در روزهای گذشته به جمع کشورهایی که به دنبال دفع تحریم های اقتصادی مسکو هستند، پیوسته است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دعوت به خویشتنداری است و به هیچ وجه نمی توان کشورمان را وارد اینگونه جریانات کرد. علاوه براین همانطور که می دانید ایران تحت شدیدترین نظارت ها از سوی اتحادیه اروپا و آمریکا هم قرار دارد. باوجوداینکه در افکار عمومی کشورمان، ضدیتی با روسیه به جهت حمله نظامی به اوکراین وجود دارد و این کشور را متجاوز جنگ می شناسند اما براساس سیاست رسمی ایران، موضوعات این جنگ باید پای میز مذاکره حل شود و همواره از محکوم کردن رسمی روسیه به عنوان یک کشور متجاوز خودداری شده است. لازم به ذکر است خودداری از محکومیت روسیه نباید به معنای نظر موافق ایران برای فروش هرگونه سلاحی به روسیه تلقی شود و ایران هیچگاه وارد این وادی نخواهد شد. در مورد بخش دیگر سووال شما که به میزان ایستادگی اوکراین در برابر روسیه اشاره کردید هم می توان گفت ما باید در این رابطه نقش ناتو و آمریکا را به صورت جداگانه مورد بررسی قرار دهیم چرا که مقاومتی که در اوکراین در زمینه شکار تانک ها صورت گرفته است به جهت نوع خاصی از موشک های نفربر به نام «زوبین» است که از سوی اروپا و آمریکا در اختیار اوکراین قرار گرفته است. در حقیقت اوکراین تبدیل به میدان آزمایش تسلیحات روسیه و کشورهای مقابل شده است. یعنی یک طرف حمله می کند و طرف دیگر نیز فکر می کند در مقابل حمله موردنظر از چه سلاح هایی استفاده کند. دلیل شکست روسیه در حوزه جنگ زمینی نیز به جهت از بین رفتن تعداد زیادی از تانک ها و نفربرهای زرهی این کشور بوده است. در این میان روسیه هم سعی می کند از طریق موشک های هایپر سونیک و حملات هوایی برتری خود را حفظ کند و به همین دلیل هم مخالف ایجاد فضای پرواز ممنوع بر فراز اوکراین است و تاکید کرده است که اجرای این سیاست می تواند منجر به بروز جنگ جهانی سوم شود. در رابطه با ترکیه و نقش موفق پهبادهای ساخت این کشور در جنگ روسیه با اوکراین هم این توجیه از سوی مقامات ترک وجود دارد که با اوکراین در مورد فروش تکنولوژی و پهبادها قرارداد دارند و این قرارداد را ادامه می دهد چرا که اوکراین برای دفاع از خود از این سلاح ها و تکنولوژی ها استفاده می کند نه برای حمله به خاک روسیه. یعنی این سلاح ها تهاجمی نیست و حالت تدافعی دارد و هر کشور حق دارد برای دفاع از تمامیت ارضی خود در زمان جنگ از این تکنولوژی استفاده کند. در هر صورت معتقدم که ترک ها در حال مدیریت فضای این جنگ هستند و از دیدگاه منافع ملی، ترکیه به خوبی در این فضا فعالیت می کند.
**گفته می شود که از زمان حمله روسیه به اوکراین روابط تهران و مسکو از روزهای اوج خود تا حدودی فاصله گرفته است. موضع ممتنع ایران در زمان رای گیری برای محکوم کردن روسیه در سازمان ملل، اظهارات مقامات روس در رابطه با مذاکرات احیای برجام تنها چند روز پیش از احیای این توافق و اخباری که نسبت به اعلام آمادگی ایران برای صدور گاز تهران به اروپا مطرح می شود موضوعاتی است که گمان می رود در به سردی گراییدن این روابط تاثیرگذار بوده است. تحلیل جنابعالی چیست؟
در رابطه با نکته آغازین سووال شما و موضع نماینده ایران در مجمع عمومی سازمان ملل معتقدم که اقدام صورت گرفته بهترین عملکرد ایران در زمان رای گیری قطعنامه محکومیت حمله روسیه به اوکراین بود. نماینده ایران هم می توانست مانند پنج یا شش کشور دیگر غایب این نشست باشد که معتقدم سیاست درستی نبود. علاوه براین چهل کشور دیگر نیز مانند ایران، رای ممتنع به این قطعنامه دادند. مفهوم این رای این است که ایران نه موافق موضوع موردنظر است و نه مخالف آن. روسیه هم نباید از موضع ایران ناراحت شود. مگر روسیه همان کشوری نیست که به 6 قطعنامه تحریمی علیه تهران رای مثبت داد؟ در مورد بخش دیگری سووال شما که به موضع روسیه در زمان احیای برجام اشاره داشت نیز باید گفت در موضوع برجام روسها منافع خودشان را در نظر می گیرند. ما روسها را نشناختیم. روسها به خوبی ما را میشناسند. از این رو معتقدم که روابطه تهران و روسیه به سردی نگرایده است بلکه به جهت اینکه روابط اقتصادی تهران و مسکو درهم تنیدگی خاصی ندارد حجم معادلات اقتصادی و سیاسی و تجاری دو طرف در یک میزان معینی قرار گرفته است که این امر هم موضوع قابل توجهی نیست؛ ما سهم بسیار ناچیز و در حدود نیم درصد از مبادلات تجاری روسیه را تشکیل می دهیم و به اندازه سهم خودمان می توانیم در فضای سیاسی و تصمصم گیری های روسیه نقش داشته باشیم. تاکید می کنم سیاست های روسیه در قبال ایران با تغییری همراه نبوده است واین کشور همچنان سیاست های گذشته خود را که به ایران نگاهی از بالا به پایین داشت را ادامه می دهد. معتقدم که از لحاظ ژئوپلوتیکی هم کشورها سعی می کنند تعداد شرکای تجاری خودشان را در فضای تجاری و اقتصادی زیاد کنند و به اصطلاح همه تخم مرغ هایشان را در یک سبد نگذارند که روسیه نیز همین سیاست را درقبال ایران در دستور کار دارد. همین حالا وضعیت همکاری های ایران و چین از جمله موضوعات نگران کننده است و می تواند روزی برای ما دردسرساز شود زیرا چین سهم مهمی در مبادلات تجاری ما دارد. تا جایی که طی دوره هایی در بین کشورهای شریک تجاری ایران،چین سهم مهمی در بازار کشورمان داشته و موجب تخریب اقتصاد ایران شده است؛ ما با صادرات نفت، کالاهای مصرفی را وارد کشور می کردیم. اگر چین زمانی ایران را تحریم کند و یا به تعهداتش عمل نکند ما ضربه بزرگی از این بی تعهدی خواهیم خورد. شعار نه شرقی و نه غربی هم به این معنا است که با هر دو سو کار کنیم و وابستگی به هیچ سویی نداشته باشیم. اما موضوع صادرات گاز ایران به اروپا که در بخش پایانی سووال شما بود، اجرای آن در شرایط فعلی متصور نیست. این گاز یا باید با خط لوله باشد و یا تکنولوژی LNG، که ما در هیچ یک از این موارد از توانایی موردنظر برخوردار نیستیم و برای بروزرسانی تجهیزات نیازمند ورود تکنولوژی های جدید برای بهره برداری هستیم. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در دولت آقای خاتمی، رئیس جمهور اطریش به ایران آمد و قرارداد صادرات 20 میلیارد دلار گاز ایران به اطریش را امضا کرد اما به سبب مسائل و مشکلات همان مقطع زمانی این برنامه به مرحله اجرا نرسید. بهتر است بدانید که هر گونه صادرات گاز ایران به اروپا، یا باید از مسیر ترکیه باشد که در اینصورت باید شریان اقتصادی کشورمان را به ترک ها بسپاریم و یا اّّگر هدف صدور گاز مایع از طریق LNG باشد به جهت تحریم، ایران از این تکنولوژی موردنظر برخوردار نیست. اما این را نیز می دانم که اتحادیه اروپا برای متنوع سازی منابع گاز طبیعی از این موضوع استقبال می کند اما فعلا آلترناتیو ایجاد شده وعده آمریکا است که پذیرفته تا 30 درصد نیازهای اروپا را تامین کند. من نیز از جمله افرادی بودم که از صادرات گاز ایران به اروپا از مسیر اوکراین و دریای سیاه استقبال می کردم که متاسفانه این امر امکانپذیر نیست. راه های ارتباطی ما با اروپا یک مسیر ترکیه است که خود خواهان تبدیل شدن به هاب انرژی منطقه است و دیگر از مسیر آذربایجان و گرجستان است که در شرایط فعلی هیچ یک از این دو مسیر مورد اشاره به صلاح ما نیست. بنابراین اینکه فکر کنیم در آینده نزدیک می توانیم گاز اروپا را تامین کنیم چندان شدنی نیست. علاوه براین، ما 95 درصد گاز تولیدی مان را در داخل کشور مصرف می کنیم و تنها 5 درصد آن صادرات ایران به کشورهای عراق و ترکیه است. مگر اینکه سرمایه گذاری شود و از منابع گاز در پارس جنوبی برای تبدیل به LNG استفاده کنیم که قطر همین حالا هم این کار را انجام می دهد. این کشور سالهاست که از منابع گازی مشترک مان در حال استفاده است اما ما به جهت نداشتن تکنولوژی و سرمایه گذار و بازار از این منابع گازی بهره برداری نداشته ایم.
**بحثی را وزیر انرژی روسیه مطرح کرده است مبنی براینکه مسکو آماده فروش نفت به کشورهای دوست و در هر محدوده قیمتی است. یکی از کشورهای دوست روسیه، چین است که عمده صادرات نفت ایران نیز به همین کشور است. این بحث مطرح است که در صورت عدم احیای برجام و تداوم تحریم های روسیه، مسکو جایگزین تهران در بازار انرژی پکن شود. این موضوع تا چه اندازه محتمل است
چرا نباشد؟ چین برای بخش صنعت و مصارف داخلی خود نیازمند واردات انرژی است و یکی از بزرگترین مصرف کنندگان منابع انرژی جهان است. اما برای تامین این انرژی از روسیه نیاز به زیرساخت های جدیدی دارد. اما در مورد گاز این امکان وجود دارد. براساس توافق چین و روسیه از سال 2014 به این سو، مسکو باید در حدود 400 میلیارد دلار گاز به پکن صادر می کرد که هم اکنون آن را از منابع سیبری تامین می کند. بعد هم مشخص شده است که ایران از میزان ذخایر اثبات شده نفت، 5/1 برابر بیشتر از روسیه موجودی دارد. ذخایر روسیه حداکثر 90 میلیارد مترمکعب است اما ایران 160 میلیاردمترمکعب ذخایر اثبات شده نفت دارد. هرچند که به جهت نبود تکنولوژی نتوانسته است از این ذخایر بهره برداری داشته باشد. اصولا هم برای موضوع واردات انرژی و صادرات کالا و خدمات، چین نیازمند بازارهای باثباتی است. اگر این ثبات بهم بخورد ممکن است جمعیت یک میلیون و سیصد و پنجاه هزار نفری چین با مشکلاتی مواجه شوند. این افراد منتظرند کالاهایشان صادر و با ورود مواد اولیه جدید، چرخ کسب و کارشان را به چرخش درآورند. با این وجود 80 درصد انرژی چین از تنگه مالکا تامین می شود و اگر چین بتواند از هر طریقی وابستگی به این مسیر آبی که تحت سلطه نیروهای دریایی غربی، به ویژه آمریکا قرار دارد را کم کند، بدون شک از آن استقبال خواهد کرد و اینکه صادرات نفت ایران به این کشور در چه شرایطی قرار می گیرد هم برایش مهم نیست. هرچند که معتقدم که شاید در این موضوع هم مصلحت و خیری برای ایران باشد چرا که ایران در قبال صادرات نفت به چین کالاهای صنایع سبک را وارد کشور می کند که ما زمانی خود، تولید کننده آنها بودیم اما با واردات کالای ارزان چینی این صنعت از بین رفت. متاسفانه اقتصاد ما از جهت صادرات نفت ارزان به چین ضرر و زیان بسیاری دیده است. تمامی صنایع سبک ما در قبال کالاهای ارزان قیمت چینی قدرت رقابت خود را از دست داده اند. اگر این اتفاق بیفتد و چین میزان واردات نفت از ایران را کاهش دهد موهبتی برای ما رخ داده است. اگر چین نفت کمتری از ایران بخرد فرصت خوبی برای ایران نسبت به تقویت اقتصاد ملی مان است. دیگر اینکه مبادله چین با روسیه می تواند مبادله تهاتری باشد چرا که چین ، روبل روسیه را نمی پذیرد و این به نفع مسکو نیست؛ همان 400 میلیارد دلار گازی که روسیه به چین صادر می کند هم به ازای آن کالا از پکن راهی مسکو می شود. البته ممکن است بتوانند مبالغ حاصل از این مبادله را در درون اتحادیه اقتصادی اوراسیا مصرف کنند که آنهم با مشکلات خود همراه است. بنابراین اینکه گمان کنیم چینی ها به سرعت نفت چین را جایگزین نفت ایران می کنند و یا روسها در کمترین زمان ممکن نفت شان را بارگیری به بنادر چین می فرستند، خیر اینطور نیست. این موضوع امری زمان بر است. قطعا اقتصاد روسیه از تحریم ضربه شدیدی خواهد خورد. البته اثرات آن هنوز آغاز نشد چرا که روسیه هم اکنون در حال استفاده از ذخایر ارزی خود است.
**تحلیل شما از جنگ روسیه و اوکراین چیست؟ فکر می کنید در کوتاه مدت به پایان برسد؟
در این جنگ، روسیه به عنوان متجاوز حقوق بین الملل شناخته می شود. روسیه در سال 2008 به گرجستان حمله کرده بود. بخش هایی از این کشور را در اختیار گرفته و اقدام به شناسایی دومنطقه جدایی طلب کرده است همان گونه که در لوهانسک و دونباس در اوکراین اقدام کرد. روسها تحت اندیشه و ایدئولوژی اوراسیا گرایی قرار دارند. براین مبنا که روسیه به عنوان یک کشور در دو قاره دارای ویژگی های منحصر به فرد خود به لحاظ فرهنگ زبان و ملت، قلمرو و ایدئولوژی است. این موضوع در آثار نویسندگان قرن نوزدهم روس هم به چشم می خورد. این موضوع باز می گردد به اشغال سرزمین های کنونی روسیه از سوی نوادگان مغول. باید بدانید که مغولها برای 250 سال روسیه راتحت قیمومیت خودشان داشتند. یعنی روسها برده و اسیر مغول بودند. با شکست این قوم و خروج آنها از روسیه، روسها به این نتیجه رسیدند حال که مغولها توانسته اند اردوی زرینی از مغولستان و غرب چین تا پایان اروپای شرقی و مرز اروپای غربی داشته باشد پس روسها هم می تواند دولت قدرتمند اینچنینی به وجود آورند که اوراسیا است. این اوراسیا را می توان احیا کرد که بخش مهمی از این قلمرو اتحاد جماهیر شوروی سابق بوده است. بنابراین با ساختارهایی مانند سازمان امنیت دسته جمعی و یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا و شانگهای و دیگر سازمان های مدنظر پوتین وارد عمل شده و اقدام کرده اند. فیلسوفی که در این زمینه نظریاتی دارد نیز فردی به نام الکساندر دوگین است ( البته غربی ها اندیشه های این فرد را که بر مبنای قلمروخواهی است را چندان تایید نمی کنند. ) پوتین تحت اندیشه های این فرد مانند فردریک راتزر که اندیشه هایش مبنای عملکرد هیتلر برای گسترش قلمرو آلمان بود وارد عمل شده و در قره باغ و قزاقستان این ایده و اندیشه را پیگیری کرده است.( در تحولات سال گذشته قزاقستان پوتین برای برخورد با ناراضیان قزاق، تانک به این کشور فرستاد تا بتواند از روس تبارها که 20 درصد جمعیت قزاقستان را تشکیل می دهند حمایت کند؛ معتقدم که در آینده اگر روسیه بتواند از جنگ با اوکراین به سلامت خارج شود به قزاقستان حمله می کند و بخش های هم مرز با روسیه را تصرف خواهد کرد.) در بلاروس هم تظاهرات آرام مردم علیه تقلب انتخاباتی آقای لوکاشنکو با کمک روسیه سرکوب شد و پوتین اعلام کرد که در صورت مداخله غرب ما در بلاروس نیروهای نظامی خود را پیاده می کنیم. بنابراین اندیشه ( بسط و گسترش قلمرو) در روسیه وجود دارد که قلمرویی را تحت عنوان اوراسیا هدایت کند و ترکیه و ایران و چین هم می توانند به آن بپیوندند. این قلمرو می تواند علیه غرب و طرد غرب و ساختارهای غربی و ساختن یک ساختار جدید فرهنگی و سیاسی و اقتصادی برمبنای مقابله با غرب فعال باشد. متاسفانه پوتین با خطای استراتژیکی که انجام داد یعنی بستن فضای سیاسی در داخل این کشور سبب ناکامی های زیادی در روسیه شده است و تبعات آن تا سالها ادامه خواهد داشت. به ویژه اینکه غربیها به دنبال آن هستند تا پوتین را به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه کنند. متاسفانه دستیابی به اهدافی که روسیه در ابعاد سیاسی و نظامی و اقتصادی برای خود به عنوان یک ابرقدرت تعریف کرده بود بسیار دشوار شده است چرا که ترمیم ویرانی ذهنی که برای مردم جهان اعم از اروپا، اوکراین ، اروپای شرقی، آسیا مرکزی و قفقاز به وجود آورده است، زمان بسیار زیادی را می طلبد. الان دیگر، روسیه به عنوان یک متجاوز شناخته می شود. کشوری که به عنوان یک عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل خود باید تضمین کننده امنیت جهانی باشد، امنیت جهان را به مخاطره انداخته و به کشور دیگری تجاوز کرده است. روسیه از سال 2014 که شبه جزیره اوکراین را به خاک خود ضمیمه کرد تحت تحریم قرار گرفت. پیش از سال2014 تولید ناخالص داخلی روسیه براساس آمار بانک جهانی دوهزار میلیارد دلار بود که در سال گذشته این رقم به 1500 میلیارد دلار رسید یعنی بعد از گذشت 8 سال روسیه هنوز نتوانسته بود اقتصاد خود را ترمیم کند و به سطح سال 2014 برسد. حالا هم با تحریم های جدید وضعیت روسیه به لحاظ اقتصادی نا به سامان تر خواهد شد. به لحاظ مشروعیت داخلی نیز هر چند روسها مردمان خودخواه و قدرت طلبی هستند اما هنوز صداهای ناشنیده و قدرتمندی در این کشور وجود دارد که منتظر یک انفجار هستند.
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟