واشنگتن دیسی_ در حالی که لندن در جریان حمله رعدآسایی داشت بمباران میشد، فرانکلین روزولت در ۲۹ دسامبر ۱۹۴۰ گفتگویی رادیویی ترتیب داد که انگار طنینش هنوز هم به گوش میرسد. رئیسجمهور گفت که امریکا باید به «زرادخانه بزرگ دموکراسی» تبدیل شود... هم برای یاری رساندن به آنهایی که با نازیها میجنگند و هم برای محافظت از خودش. زمانی که یکسال بعد از آن ژاپن پرل هاربر را مورد حمله قرار داد، کارخانههای امریکا به طور کامل وارد تولید دوران جنگ شدند. این میان صنعت خودروسازی در دیترویت بار سنگینی را به دوش گرفت: اولدزموبیل، گلولههای توپ میساخت؛ کلادیکاک، تانک و خمپارهانداز تولید میکرد؛ کرایسلر هم به ساخت مسلسلهای براونینگ مشغول بود. فورد، کارخانهای بزرگ ساخت که در آن میشد در هر ساعت، یک بمبافکن بی_۲۴ تولید کرد. یکی از کارگران آن ممکن است از آهنگ و پوستر «رزی پرچکن» (Rosie the Riveter: نماد فرهنگی ایالاتمتحده امریکا و نشاندهنده زنان امریکایی که در خلال جنگ جهانی دوم در کارخانهها به کار مشغول بودند و بسیاری از آنها [زنان]، تجهیزات و مهمات جنگی تولید میکردند. مترجم.) که حالا به تصویری نمادین بدل گردیده، الهام گرفته باشد.
هشتدهه پس از آن در جنگ اوکراین، جو بایدن رئیسجمهور امریکا، در مقام روزولتِ دوران معاصر نقشآفرینی میکند. امریکا مستقیماً وارد جنگ نمیشود، اما مصمم شده است که به اوکراین در «پیروزی» کمک کند. در ۲۸ آوریل بایدن از کنگره درخواست بودجه مازاد ۳۳ میلیارددلاری برای پاسخ به بحران اوکراین کرد... این میزان، مازاد بر ۱۳.۶ میلیارد دلاری بود که در اوایل سال جاری مورد تصویب قرار گرفته بود. این درخواست جدید شامل ۲۰ میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین و متحدان اروپایی میشود. او اعلام کرد: «این مبارزهی کمهزینهای نیست. اما اگر به تهاجم مجال بدهیم، هزینههای متعاقب سنگینتر خواهد بود.»
آیا صنعت تسلیحاتی امریکا قادر به پاسخگویی هست؟ صنعتی که باید نهتنها به اوکراین، بلکه به متحدان اروپایی و حتی خود امریکا برای تسلیح مجدد یاری رساند؛ ضمن آنکه باید ذخایر تسلیحاتی خود را اشباع کرده و نگران خطر درگیری قدرت بزرگ نیز باشد. توماس ماهنکن، از مرکز ارزیابیهای استراتژیک و بودجه (که یک اتاق فکر در واشنگتن است) میگوید: «یکی از موفقیتهای بزرگ این جنگ این بوده است که توانستیم مهمات زیادی به اوکراینیها برسانیم. سؤال من این است که چه کسی قرار است خودِ ایالاتمتحده را تأمین کند؟ هیچکس.»
تا این لحظه امریکا بزرگترین اسلحهساز اوکراین بوده است. ایالاتمتحده از سال ۲۰۱۸، هفتهزار موشک ضدتانک جاولین فروخته یا اهدا کرده است. همچنین که ۱۴ هزار سامانه زرهی دیگر، هزار و چهارصد موشک ضدهوایی استینگر، ۷۰۰ مهمات سوئیچبلید، ۹۰ هویترز (خمپارهانداز) با ۱۸۳ هزار گلوله ۱۵۵ میلیمتری، ۱۶ هلیکوپتر Mi-۱۷ و بالغ بر ۲۰۰ نفربر زرهی ارسال کرده است. همینطور که متحدان خود را برای تهیه تجهیزات نظامی (اغلب به سبک شوروی سابق) سروسامان بخشیده است.
عمدهی این سلاحها از انبارها آمدهاند. کارخانهها شاید نتوانند به سرعت میزان تولید خود را افزایش بدهند. به عنوان مثال جاولین را در نظر بگیرد. امریکا جزئیات موجودی تسلیحاتی خویش را اعلام نمیکند. اما مطابق اسناد بودجه، ارتش این کشور از وقتی که در سال ۱۹۹۶ وارد خدمت شدند، حدوداً ۳۴ هزار و ۵۰۰ جاولین خریداری کرده است. مارک کنسیان، از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی (که یک اندیشکده دیگر است)، تخمین میزند که چیزی میان دوازدههزاروپانصد تا هفدههزاروپانصد عدد از این مهمات برای آزمون و یا آزمایش مورد استفاده قرار گرفتهاند. این تخمین نشان میدهد که تا پایان سال ۲۰۲۱ چیزی بین هفدههزار تا ۲۲ هزار مهمات در انبارها باقی مانده بوده است. بنابراین ۷ هزار جاولینی که به اوکراین اعطا شده، ممکن است یکسوم یا مقداری بیشتر از سهام ارتش را در بربگیرد. (محاسبات او شامل حدوداً دوهزار و چهارصد جاولین خریداریشده توسط نیروی دریایی میشود... شاید پنجهزارتایی هم در عراق و افغانستان هزینه شده باشد.)
آقای بایدن در سوم می از کارخانهای در تروی، آلاباما، جایی که جاولینها در آن مونتاژ میشوند، بازدید خواهد کرد. این کارخانه سالانه دوهزاروصد جاولین تولید میکند. بنابراین تکمیل ارتش، پروژهای است که سه یا چهارسالی زمان میبرد... البته اگر پروژههای کشورهایی دیگر در اولویت باشند، این مدتزمان بیشتر هم میشود. کارخانهی مزبور به لحاظ تئوری این پتانسیل را دارد که شمار تولیدات خود را به ششهزار و چهارصدوهشتاد جاولین در سال هم افزایش دهد. اما فرض هم بر این است که سرمایهگذاری مشترکِ لاکهید مارتین و ریتون تکنالجیز، سفارشات قطعی دریافت کند؛ ضمن آنکه امکان استخدام کارگران اضافی و مهمتر از آن دستیابی به تمام اجزا را داشته باشد. و این در حالی است که در تماسهای درآمدی که ماه گذشته با سرمایهگذاران گرفته شد، رؤسای هر دو شرکت، از محدودیتهای موجود در زنجیره تأمین صحبت میکردند.
تولید موشکهای ضدهوایی استینگر کماکان محدودیت بالایی دارد. تولید آنها از سال ۱۹۸۱ آغاز شد و امریکا آخرین گروه از آنها را در سال ۲۰۰۳ خریداری کرد. خط تولید امریکا سال پیش بسته شد؛ اما برای یک مشتری خارجی (که تصور میشود تایوان بوده باشد) مجدداً بازگشایی گردید. سازندهی آن، که ریتون است، میگوید تنها سهام محدودی از قطعات را دارد. گرگوری هیز، رئیس ریتون، به سرمایهگذاران گفت: «برخی از قطعات دیگر به لحاظ تجاری در دسترس نیستند. بنابراین مجبوریم برخی از لوازم الکترونیک موجود در سر جستجوگر موشک را از نو طراحی کنیم... و این اقدام کمی زمان خواهد برد.»
اقدام اخیر برای ارسال توپخانه استاندارد ناتو به اوکراین، ممکن است فشار بر ذخایر مهمات را کاهش دهد (کشورها، خمپارههای ۱۵۵ میلیمتریِ زیادی دارند). اما احتمالاً تنگناهای دیگر ظاهر خواهند شد. به عنوان مثال آلمان اعلام کرده که نمیتواند تانکهای اصلی جنگی را تأمین کند... چون احتمالاً با کمبود بودجه مواجه خواهد شد. کشورهای غربی، با تسلط طولانیمدت خود بر حریم هوایی مناطق جنگی، روی تسلیحات زمینبههوای دوربرد، از نوعی که مورد درخواست اوکراین است، سرمایهگذاری کمتری داشتهاند (بودجه کمتری را به این بُعد اختصاص دادهاند).
این اولینبار نیست که آنها خود را با کمبود اسلحه مواجه میبینند. در جنگ هوایی در لیبی در سال ۲۰۱۱ (یک کارزار محدود)، بریتانیا و فرانسه به سرعت با کمبود مهمات هدایتشونده دقیق (PGMs) مواجه شدند. خودِ امریکا، در برخی برههها در طول کارزارهایی که علیه جهادیهای دولت اسلامی در عراق و روسیه (مابین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸) درمیگرفت، PGMهایی که مصرف میکرده، از میزان تولید این مهمات بیشتر بودهاند.
ساخت سلاحهای دقیقی که مملو باشند از تراشه و حسگر، هم سخت است و هم گران تمام میشود. بردلی مارتین از راند کورپوریشن (که اندیشکدهای است تحت حمایت نیروی هوایی امریکا) خاطرنشان میکند که برنامهریزان تمایل دارند بر «پلتفرمهای» تانکها، کشتیها و هواپیماها تمرکز کرده و در هزینه بمب و موشک صرفهجویی به عمل آورند. آقای مارتین میگوید: «یک ریسکِ مفروض هست بر مبنای این باور که در شرایطی که جنگی قرار باشد رخ بدهد، ما میتوانیم تولید را افزایش دهیم. در حالیکه این فرض، فرض خوبی نیست.»
مشکل دیگری که مرتبط با قبلی هم هست این است: تمایل به دستکم گرفتن نحوه کاربرد شدید ارتشها از مهمات در زمان جنگ. مورد سوم هم این است که صنعت (پس از چندیندهه خرید در دوران صلح)، اولویت را به کارآیی داده است، نه انعطافپذیری. نگهداشت ظرفیتِ مازاد، هزینهبر است.
نمیتوان گفت که صنعت دفاعی نیز (کاملاً) مثل سایرین تحت تأثیر همهگیری کووید، بازارهای کار فشرده و کمبود جهانی تراشههای کامپیوتری قرار گرفته باشد. گزارش اخیر انجمن صنایع دفاع ملی (که یک گروه صنعتی است) استدلال میکند که پایگاه دفاعی صنعتی امریکا رو به وخامت است. بزرگترین مشکل، کمبود کارگران ماهر و قطعات یدکی بوده است. حدوداً ۳۰ درصد از شرکتهایی که مورد سؤال قرار گرفتند، اعلام کردند که تنها تأمینکننده یک محصول خاص برای پنتاگون بودهاند.
کاتلین هیکس، معاون وزیر دفاع، میگوید که پنتاگون در تلاش است در جلسات هفتگی با رؤسای شرکتهای دفاعی، تنگناها را برطرف نماید. این مهم به ایشان کمک میکند تأمینکنندگانی جایگزین بیابند برای قطعاتی که به سختی یافت میشوند... و یا در مورد استینگر، برای ابزارهایی که با آنها بتوان استینگرها را ساخت. دولت در بلندمدت در تلاش است تولید داخلی نیمههادیها را تقویت کند.
خانم هیکس نسبت به تثبیت سلاحهایی خاص هشدار میدهد. او اشاره میکند: «ما با الفاظ و القاب تجاری صحبت میکنیم. مردم در خیابان راه میروند و از جاولین حرف میزنند. اما واقعیت این است که ما سیستمهای ضدتانک خود را ارائه میدهیم. آنچه اوکراین بهش احتیاج دارد نه یکسلاح، بلکه یکتوانایی است؛ به عنوان مثال توانایی توقف خودروهای زرهی.»
ایدههای بسیاری برای بهبود تولیدات دفاعی وجود دارد. ذخایر بزرگتر، تأمینکنندگانی با تنوع بیشتر، طرحهای تسلیحات مدولار که امکان تعویض اجزا را فراهم میآورد، استانداردهای مشترک میان متحدان و خرید مشترک. اما عطف به این امر که کار تدارکات کُند پیش میرود و صنایع ملی نیز نیاز به حمایت دارند، انجام این کار آسان نیست. خانم هیکس میگوید «پنتاگون باید به صنعت، یک سیگنالِ بازاریِ قوی و پایدار ارسال کند. تضمین اینکه با استخدام کارگران و گسترش کارخانجات، مشاغل هم وجود خواهند داشت.»
برای امریکا، جنگ در اوکراین کماکان تعهد محدودی است. اما اگر صنعت آن، تلاش لازم را برای پاسخگویی به تقاضای فعلی صورت دهد، آیا میتواند با جنگی بزرگ (مثلاً علیه چین بر سر تایوان) هم رویارویی کند؟ آقای مارتین میگوید: «دلیل اینکه صنعت، در جنگ جهانی دوم میتوانست به سرعت تغییر کند این بود که پس از رکود، حجمی وسیع از ظرفیت صنعتیِ استفادهنشده داشتیم.» آقای مارتین میگوید: «در حالحاضر، زرادخانههای دموکراسی قادر به پاسخگویی به تقاضای درگیریهای طولانیمدت، و با شدت بالا نیستند.»
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟