آب، برق، گاز، شغل، مسکن، امنیت، آرامش و در نهایت یک زندگی طبیعی، حق مردم است؛ حق و نه هدف! اما گویی زنده بودنمان به گونهای لای چرخه زندگی که برایمان تعریف شده گیر کرده است که حق به هدف تبدیل شده و برای رسیدن به آن ناچاریم از هر راه سنگلاخی بگذریم و درد و تبعات آن را نیز به جان بخریم. یک روز در شمال کشور مردم در اعتراض به بیبرقی به خیابان میریزند و روز دیگر در جنوب کشور مردم برای رسیدن به آب! در این شلوغیها و تمرکز به حق برخی رسانهها به اخبار بحرانیِ جنوب اما، بیبرقی در شمال ایران نیز باز در حال خارج شدن از مدار عادی و قابل کنترل برای مردم است. روندی که اگر ادامه پیدا کند، خطه شمالی کشور را نیز دچار بحران و شلوغیهایی خواهد کرد که آخرش را همهمان میدانیم! چنانچه اوایل تیر ماه، طنین فریادزنی که میگفت: «مردم از بیبرقی دارند میمیرند، بیت کوین بیت کوین کردن بس است» در رسانهها پیچید؛ زنی از خطه گرگان که به نشانه اعتراض در اداره برق محله خود روسری از سر در آورده بود و از خشم و درد می لرزید. یا اواسط تیر ماه که در بهنمیر، بابلسر و فریدونکنار، مردم در مقابل شرکت توزیع برق شهرستانهای خود، تجمع کردند و خواستار پایان مشکلات ناشی از قطعیهای مکرر برق شدند. حالا باز هم قطعی های برق در شهرستان ها به ویژه خطه شمالی کشور از سر گرفته شده است. قطعی هایی که تبعاتش هشدار دهنده خواهد بود.
برای در خانه ماندن حقوق اولیه زندگی را به ما بدهید!
اما علت چه عنوان می شود؟ احتمالا پاسخ را همه شما به راحتی حدس می زنید؛ دولتیها کمبود و مردم ضعف برنامه ریزی را دلیل این قطع برق اعلام می کنند. یکی از شهروندان در منطقه ساری می گوید: «دائما می گویند در خانه بمانید. هر دو هفته از یک نوع کرونا رونمایی می کنند. برای در خانه ماندن امکانات ابتدایی را که لازم داریم! اگر هم بخواهیم در خانه بمانیم کلافه شدن ناشی از بی برقی ناچار ما را به خیابان می کشاند. جالب آنکه در نهایت می گویند سرانه مصرف بالاست، یعنی فقط مردم مقصرند!»
شهروند دیگری در منطقه بابلسر می گوید: «وقتی برق قطع می شود هم آب قطع می شود، هم آنتن خطوط تلفن همراه و هم اینترنت. یعنی علنا زندگی مان فلج می شود. به خاطر قطعی مکرر برق لامپ تصویر تلویزیون سوخت و هزینه تعمیر آن نزدیک به دو میلیون تومان است. ما صبوری می کنیم اما نباید از صبوری مردم سواستفاده کرد!» اما تمام این بحران ها، فقط بخش کوچکی از تبعات بی برقی در این مناطق است.
تعطیلی معادن؛ یکی از تبعات
بهمن سال گذشته بود که سایت بازار گزارشی مبنی بر خارج شدن واحدهای معدنی مازندران از گردونه فعالیت به دلیل قطعی برق منتشر کرد. علت نیز کمبود ولتاژ برق و سوختن ماشین آلات عنوان شد. در یک مثال ساده وقتی معادن دچار خاموشی برق می شدند، مجبور بودند برای فعالیت دوباره، چند دستگاه را دوباره استارت بزنند و این امر استهلاک و هزینه ها را بالا می برد. به این ترتیب دوساعت قطعی برق، ۱۰ ساعت کار معادن را به تاخیر می انداخت.
یک سال قبل از این بحران و در تابستان ٩٨، در گرمای بالای ٣٨ درجه برخی مناطق در استان مازندران ، باز قطعی های برق بحران زا شده بود. مسئله ای که علت آن خارج شدن یکی از نیروگاه های برق استان تهران بود که بخشی از برق مصرفی استان مازندران را تامین می کرد.
ضربه بر پیکر صنایع
طی یک ماه گذشته تاکنون برخی مناطق در مازندران روزانه ۶ تا ۱٣ ساعت قطعی برق داشتند. این روند در گلستان و لاهیجان نیز تا حدودی تکرار شده است. مهیا نبودن زیرساختها از یک سو، نداشتن سوختهای جایگزین و مکمل و عدم برخورداری از ژنراتور، وضعیت صنایع کوچک مازندران را در جدال برق و آب سخت و بغرنج کرده است. میزان مصرف برق صنایع در مازندران کمتر از ۲۰۰ مگاوات است و متولیان امر برای جبران کمبودها و سهمیهها ابتدا به سراغ بخش تولید و صنعت میروند، درحالی که طبق قانون کسب و کار این روند غیرقانونی است. در حال حاضر میزان کمبود برق را در زمان پیک استان حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ مگاوات است و مدیران برق استان می گویند این کمبود سبب بروز خاموشیهای گسترده طی هفته جاری در استان شده است.
راه حل، حرکت به سوی سوخت فسیلی
«حسین افضلی»، مدیرعامل شرکت برق منطقه ای مازندران و گلستان درباره راه های سرشکن کردن معضل قطعی برق در مازندران به «فراز» می گوید: «در این شرایط یکی از مواردی که وزارت نیرو می تواند روی آن تمرکز کند، حرکت به سمت بهرهبرداری بیشتر از سوختهای فسیلی است، مساله ای که هم در کاهش آلودگی هوا موثر است و هم می تواند برق را با راندمانی بالا تولید کند. راه دیگر نیز این است که با توسعه نیروگاههای کوچکمقیاس، امکان تامین برق باکیفیت را حداقل برای صنایع فراهم کند».
او در مورد نقش مردم در قطعی برق ادامه می دهد: «در کنار عدم توانایی دولت در افزایش تولید برق، معضل رشد بالای مصرف برق نیز دامنگیر ایران شده است. شاید در نگاه اول، خصوصا با توجه به اظهارات مقامات دولتی و مقصر جلوه دادن مردم، به نظر برسد که بخش خانگی عامل رشد مصرف برق کشور است. اما بر اساس آمارهای وزارت نیرو، بخش خانگی حتی یک سوم برق تولیدی کشور را نیز مصرف نمیکند. سال گذشته، رشد مصرف خانگی برق تنها ۲.۶ درصد بود که در میان دیگر بخشها، از جمله بخش عمومی، صنایع و غیره، کمترین میزان رشد را داشته است. مهمترین بخش مصرف کننده برق در ایران، بخش صنایع است و در در دومین رتبه بخش خانگی و بعد از آن بخش کشاورزی، بخش عمومی و روشنایی معابر قرار میگیرد». افضلی میزان برق صنایع استان را تمام وقت ۱۸۰ تا ۲۰۰ مگاوات ذکر کرد و ادامه داد: «هفت دهم درصد مشترکان استان صنعتی و ۷۵ درصد خانگی هستند و به همین دلیل مجبوریم خاموشی خانگی را اعمال کنیم».
در نهایت باید گفت که قطع مکرر برق، جدا از سردرگم کردن واحدهای تولیدی و معدنی، مختل کردن زندگی مردم و بیکاری را نیز به دنبال دارد. مسألهای که همراه با آب خوزستان باید فکری به حال آن کرد. تاکید می کنیم؛ این ها حق مردم هستند، نباید با هدف ساختن از آن شرط رسیدن مردم به آن را مساوی با پرداخت هزینه های مالی و حتی جانی کرد...!
این خبر تکمیل میشود
پیجر همه جا، از اتاق کودک تا میز کافه و رستوران
در گفتوگوی فراز با «علی بهشتی نیا»، کارشناس آموزشی بررسی شد
عبدالجبار کاکایی در گفتوگو با فراز:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک