هیچکس در مسکو باور نمیکرد که ممکن است جنگی رخ بدهد... حتی همین حالا که به طرز دردناکی فهمیدهایم کرملین سالهاست به چنین جنگی فکر میکرده. آیا ما، میلیونها روسی که آشکارا یا مخفیانه مخالف رئیس جمهور ولادیمیر پوتین بودیم، صرفاً نقش شاهدان خاموشی را داشتیم که به وقایع نگاه میکردند؟ یا بدتر از آن... نکند داشتیم این اتفاقات را تأیید هم میکردیم؟
نه! در سال ۲۰۱۱ زمانی که آقای پوتین اعلام کرد که بار دیگر به عنوان رئیس جمهور روسیه به کرملین بازخواهد گشت، دهها هزار نفر برای اعتراض به خیابانها ریختند. در سال ۲۰۱۴، زمانی که روسیه کریمه را الحاق کرده و به جنگ در دونباس دامن زد هم ما تظاهرات ضدجنگ برگزار کردیم. و در سال ۲۰۱۱ زمانی که شخصیت اصلی مخالف روسیه، یعنی الکسی ناوالنی، پس از بازگشت به مسکو دستگیر شد هم بار دیگر به خیابانها آمدیم.
دوست دارم باور کنم که هر کاری از دستمان برمیآمده برای مهار پوتین انجام دادهایم. اما این درست نیست. گرچه در سایه رژیمی فاسد اعتراض کردیم، سازماندهی کردیم، لابی کردیم و اطلاعات را نشر داده و صادقانه زندگی کردیم، اما باید حقیقتی را نیز بپذیریم: ما شکست خوردیم. ما نتوانستیم از یک فاجعه جلوگیری کنیم. ما نتوانستیم کشور را به سوی بهتر شدن سوق دهیم... و حالا باید شکست خود را تحمل کنیم.
روسهایی که مخالف جنگ هستند حالا خود را در وضعیت وحشتناکی میبینند. مشکل تنها این نیست که ما نمیتوانیم جنگی بیمعنی و غیرقانونی را متوقف کنیم... مسئله اینجاست که حتی نمیتوانیم به این هجوم اعتراض کنیم. قانونی که در ۴ مارس تصویب شد، ابراز احساسات ضدجنگ در روسیه را به مدتزمانی تا ۱۵ سال حبس محکوم کرد. (در حال حاضر حدوداً ۱۵ هزار نفر از زمان آغاز تهاجم، به دلیل اقدامات ضدجنگی بازداشت شدهاند.) هزاران نفر با آیندهای نامعلوم از کشور گریختهاند. آنهایی که ماندهاند نیز بخش اعظم آزادیهای خود را از دست دادهاند. پس از تعلیق فعالیتهای مسترکارت و ویزا در روسیه، بسیاری از افراد حتی نمیتوانند برای دریافت رسانه مستقل، هزینه سرویس VPN پرداخت کنند.
انگار ما نه فقط از سوی دولت خود، بلکه از سوی جهانیان نیز به عنوان جنایتکار شناخته میشویم. با این حال... ما جانی نیستیم. ما این جنگ را شروع نکردیم... ما حتی به آنهایی که به این جنگ رأی دادند، رأی ندادیم. ما برای دولتی که حالا دارد شهرهای اوکراینی را بمباران میکند کار نکردیم. ما بارها و بارها صدایمان را علیه دولت بلند کردیم... و این کار را با وجودی انجام دادیم که آزادی بیان روزبهروز محدودتر میشد و اعتراض هم خطرناکتر.
ما دهه خوبی را پشت سر نگذاشتیم. قوانین سرکوبگر بسیاری، اعتراضات عمومی را خفه کردند... مطبوعات آزاد نابود شدند... اینترنت را سانسور کردند. رسانههای مستقل مسدود شدند و روزنامهنگاران برچسب «عوامل خارجی» گرفتند. و سازمانهای حقوق بشری تعطیل شدند. هزاران نفر بازداشت شده و مورد ضربوشتم قرار گرفتند. منتقدان برجسته را یا تبعید کردند و یا کشتندشان. آقای ناوالنی زندانی شد... حبسی که معلوم نیست چند سال به درازا بکشد. ما تاوان سرپیچی خود را پرداختیم.
با این حال این به ما بستگی دارد که گفتگو را در مورد آنچه رخ داده آغاز کرده و هدایت کنیم. حمله به اوکراین نشاندهنده یک پایان است... یک پایان قطعی... پایانی که دوران پسا جنگ روسیه باید نامیدش. در طول ۷۷ سالی که از جنگ جهانی دوم گذشته است، روسیه (صرفنظر از تصوراتی که از او وجود داشت) به عنوان کشوری در نظر گرفته میشد که به نجات بشریت از بزرگترین شری که جهان تاکنون شناخته بود، کمک کرد. روسیه کشور قهرمانی بود که فاشیسم را شکست داد... حتی اگر این پیروزی به بهای تحمیل ۴۵ سال کمونیستم بر نیمی از اروپا اتفاق افتاده باشد. اما دیگر نمیتوان چنین تصوری از روسیه داشت. این کشور حالا شر جدیدی راه انداخته و برخلاف گذشته، به سلاحهای هستهای مجهز شده است.
مسئولیت اصلی شری که راه افتاده است بر دوش پوتین و اطرافیان اوست. اما کسانی هم که از جهاتی کوچک و بزرگ با رژیم مخالفند نیز بدون مسئولیت نیستند. این اتفاق چطور افتاد؟ چه اشتباهی کردیم؟ چگونه میتوانیم از تکرار این اشتباه جلوگیری کنیم؟ اینها سؤالاتی هستند که حالا باهاشان روبروییم. مهم نیست کجا هستیم... در مسکو، تفلیس، ایروان، ریگا، استانبول، تلآویو و یا نیویورک... و مهم نیست که کارمان چیست.
این «مسئولیت» است که اهمیت دارد. در کشوری که من در آن بزرگ شدم، چیزهای خوبی وجود داشتند... از دو هفته پیش به این طرف چنین کشوری دیگر وجود ندارد... مسئولیت همان چیزی بود که از آن کم مایه گذاشتیم. روسیه جامعهای بسیار «فردگرا» است. جامعهای که در آن مردم، به نقل از مورخ فرهنگی آندری زورین، با طرز فکر «رهایم کن» زندگی میکنند. ما دوست داریم خودمان را از یکدیگر، از دولتمان و حتی از جهان جدا کنیم. همین عامل هم هست که به بسیاری از ما این امکان را داده که زندگیهایی پرجنبوجوش، امیدبخش و پرانرژی را در پسزمینه رعبآور دستگیری و زندان بنا کنیم. اما این روند ما را به انزوا کشاند و به موجب آن منافع دیگری را از دست دادیم.
حالا وقتش رسیده که نگرانیهای فردی خود را کنار گذاشته و مسئولیت مشترک خود را در قبال جنگ بپذیریم. چنین عملی قبل از هر چیز یک ضرورت اخلاقی است. اما این میتواند اولین گام به سوی یک ملت جدید روسیه نیز باشد... ملتی که میتواند با جهان به زبانی غیر از زبان جنگ و تهدید صحبت کند. ملتی که به جهانیان این پیغام را میرساند که از ما نترسید. برای ایجاد چنین روسیهای است که ما رانده شدیم، تبعید شدیم و تحت آزار و اذیت به تلاشهامان ادامه دادیم.
Mediazona، وبسایت مستقلی که دادرسی کیفری و سیستم کیفری را پوشش میدهد شعار ترسناکی دارد: «بدتر خواهد شد.» در طول یکدهه گذشته، این پیشبینی بسیار دقیق درآمد. در شرایطی که روسیه اوکراین را بمباران میکند شاید «تصوری غیر از وحشتناک داشتن» کار سختی باشد... اما ما چاره دیگری نداریم.
#روزنامه اینترنتی فراز #سایت فراز
این خبر تکمیل میشود
پیجر همه جا، از اتاق کودک تا میز کافه و رستوران
در گفتوگوی فراز با «علی بهشتی نیا»، کارشناس آموزشی بررسی شد
عبدالجبار کاکایی در گفتوگو با فراز:
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟
اینفوگرافیک